تحلیلگر ایران زمین تورم زدایی از حرف تا عمل: راهکار های عملی برای مقابله با آن
تفکر غالب در بدنه برنامه ریزان دولتی آن است که از طریق مالیاتهای غیرمستقیم درآمدهای بیشتری کسب نموده و ارزش بدهیهای خود را کاهش میدهند.
جنگ دوم ۴۴ روزه قره باغ که در ۶مهر۱۳۹۹ آغاز شد، نه تنها برای ارمنستان و آذربایجان بلکه نقطه عطفی در موازنه سیاسی و نظامی قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای در گیر در قفقاز جنوبی بود، به ارتقای بیشتر ترکیه به عنوان یک قدرت منطقهای کمک کرد، محدودیتهایی را برای نفوذ روسیه در قفقاز ایجاد و میزان علاقه واقعی ایالات متحده، اسرائیل و کشورهای اتحادیه اروپا را در قفقاز نشان داد.
به گزارش گروه تحلیل و آینده پژوهی پایگاه خبری تحلیلی ایران زمین، رویکرد کشورهای غربی در منطقه قفقاز ترکیب قدرتهای کوچک و تشکیل قدرتهای بزرگ و ایجاد رقیبهای منطقهای در مواجهه با سیاستهای توسعه طلبانه روسیه در منطقه خواهد بود از طرفی سیاست روسیه در این منطقه ایجاد قدرتهای کوچک و غیر مستقل و وابسته به روسیه میباشد فضای پس از شوروی دستیابی آذربایجان به برتری هوایی با کمک هواپیماهای بدون سرنشین و پهپادهای انتحاری نه تنها یکی از عوامل اصلی تعیینکننده نتیجه جنگ بود، بلکه گامی در توسعه هنر نظامی در درگیریهای مسلحانه بود.
در تحولات اخیر منظقهای، آذربایجان و ترکیه با تیکه برمعاهدههای تسلیحاتی با اسرائیل سفارشهای جدیدی در خصوص بسط نقاط تقویت خود انجام داده و کشورهای مانند ایران به دنبال رفع خلاء تسلییحات خود در این زمینه برآمدند از اینرو در رزمایش ذوالفقار۱۴۰۰ ارتش موارد مقابله با ظرفیت اخیر ایجاد شده در کشور منطقه مورد بررسی قرار گرفت.
از نظر تحلیل گران استراتژیک، جنگ در قره باغ امری اجتناب ناپذیر بود، در سال ۱۳۹۷ماکیینکو تحلیلگر روسی کتابی با عنوان «در انتظار طوفان » منتشر کرد. در آن سال جدی گرفته نشد اما مهر ۱۳۹۹ تمام پیشبینیهای انجام شده در کتاب مدکور رخ داد، نتایج قابل مشاهده و پنهان این درگیری به وضعیت تعادل نرسیده و وضعیت کنونی در منظقه قره باغ را نمیتوان با ثبات دانست. نه تنها باید از جنگ اخیر درس گرفت، بلکه باید اثرات این درگیری بر ژئوپلتیک منطقه را مخصوصاً بر روی کشور روسیه و ایران، نیز دنبال کرد.
اول از همه ما باید از این واقعیت مدنظر قرار دهیم که نتایج درگیری مسلحانه که ارمنستان را شوکه کرده و زخم عمیقی بر آنها وارد کرده است، برندگان را نیز کاملاً راضی نکرده است. اگر در آیندهای قابل پیشبینی فرصتهایی برای انتقامجویی ارمنیان دیده نشود، آذربایجان به دنبال بازگرداندن کامل و نهایی کنترل بر کل قلمرو قرهباغ کوهستانی خواهد بود. روسیه نیز در موقعیت دشواری قرار گرفته است. برخی از تحلیلگران بینالمللی به سرعت توافق آتش بس و استقرار نیروهای حافظ صلح روسیه در قره باغ را یک پیروزی برای مسکو خواندند که نیروهایش اکنون در سرزمینهای استراتژیک بینالمللی بین کشور - ارمنستان (پایگاه در گیومری) آذربایجان مستقر خواهند شد.
این دیدگاه دارای اشکالات اساسی است ازجمله وضعیت پایگاههای روسیه در ارمنستان، آبخازیا و اوستیای جنوبی که بگذریم، باید به مشروط بودن حضور نیروهای حافظ صلح روسیه در قره باغ اشاره کرد. ماموریت پنج ساله نیروهای حافظ صلح روسیه در قفقاز، یعنی در واقع وضعیت موقت سرزمینی که در دست ارامنه قره باغ به عنوان تحت الحمایه روسیه است از طرفی باکو به همراه متحد خود آنکارا، در حال حاضر تلاش میکند تا مسکو را به نفع بازگرداندن کامل منطقه تحت کنترل آذربایجان تحت فشار قرار دهد.
بنابراین در ابتدا وضعیت موجود در منطقه ناپایدار بوده ونقش روسیه در حفظ توازن طولانی مدت بین ارمنستان متحد و شریک آذربایجان، در حالی که نقش مسکو را به عنوان یک داور کنترلکننده اوضاع در منطقه درگیری حفظ میکند، غیر واقعی بنظر میرسد آتش بس سال ۱۹۹۴ با میانجیگری مسکو بیش از ربع قرن به طول انجامید اما در نهایت مانع از یک جنگ جدید نشد.
در این مدت استراتژی روسیه در حفظ سطح تعادل نیروی تاکتیکی کشورهای درگیر نسبتاً موفق بوده است. مسکو با حفظ تعادل بین طرفین در جنگ دوم قره باغ، ارمنستان را در وضعیت متحد و آذربایجان را به عنوان شریک حفظ کرده و با درک واقعیت حضور ترکیه در قفقاز، تا حدی چهره خود را به عنوان تنها میانجی بین ایروان و باکو حفظ کرده وبرای همکاری با هر حزب ارمنستان که به منافع روسیه وفادار باشد، اعلام آمادگی کرده که این مسأله خود سیاستهای مداخله جویانه روسیه در سیاسیت داخلی متحدانش را نمایان میکند در عین حال، روسیه ماهرانه از بحث در مورد وضعیت فعلی قره باغ اجتناب میکند و این امر احتمال توافق پنهانی روسیه و اسرائیل بر سرمسائل قرباغ را قوت میبخشد.
از نظر استراتژیک مسکو مسیری را برای ارتقای پروژههای همکاری اقتصادی بین طرفهای متخاصم، افزایش انسجام داخلی منطقه که از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی جدا شد، توسعه حملونقل و سایر ارتباطات در امتداد خطوط شمال-جنوب و شرق-غرب ترسیم کرد. از منظر عقلانی، این رویکرد صحیحی است و منطقی است که آن را توسعه دهیم و دائماً به نتایج خاصی دست یابیم. با انباشته شدن سود تجارت نفتی در ادربایجان و درامدهای ترانزیتی ارمنستان نیاز به تخلیه این سرمایهها ازنظر روسیه و عقد قراردادهای بیشتر نظامی روسیه بعنوان بزرگترین سازنده تسلیحات در منطقه دور از انتطار نیست. این رویکرد در خاورمیانه توسط اسرائیل و آمریکا در مواجهه با ایجاد مناطق مورد مناقشه در خاورمیانه بصورت جدی دنبال شده بخصوص در مورد ایران که خاور میانه را دررقابت تسلیحات اتمی سوق میدهد.
با عمیقتر شدن فروپاشی برگشت ناپذیر فضای پس از شوروی به عنوان یک جامعه پسا امپراتوری، فاصله قفقازاز روسیه بیشتر و دورتر میشود، به تدریج به منطقه خاورمیانه میپیوندد و در آینده بخشی از آن میشود. دخالت ضعیف آمریکا و فرانسه در تلاشهای آتشبس در قرهباغ نشانهای است بر صحت این ماجرا میباشد. ترکیه، ایران و اسرائیل، و نه آمریکا و اروپا، به طور فزایندهای بر آنچه در آذربایجان و ارمنستان و بین آنها میگذرد تأثیر میگذارند.
تلاشهای طولانی مدت روسیه و سایر رؤسای مشترک گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا در مورد قره باغ به نتیجهای بدون ابهام منجر میشود. راه حل نهایی مناقشه قره باغ هنوز نمیتواند منحصراً از طریق ابزارهای دیپلماتیک در سطح بین دولتی به دست آید. مسیر مسالمتآمیز مستلزم حرکت واقعی گروههای وسیع نخبگان و جوامع دو کشور در کل به سمت آشتی است که در آینده قابل پیشبینی عملاً غیرقابل باور است. راه حل نظامی برای این موضوع وجود دارد، اما شامل درگیری مستقیم با نیروهای حافظ صلح روسیه است. این یک مانع جدی است، اما به سختی میتوان آن را برای طرفی که با حمایت نظامی خارجی سعی در حل موضوع به نفع خود دارد، کاملاً غیرقابل عبور دانست. بنابراین، خطرات روسیه اکنون در مقایسه با جنگهای اول و دوم در قره باغ به شدت افزایش یافته است. نیروهای روسیه در حال حاضر بین آذربایجانیها و ارمنی هاایستادهاند. در چنین شرایطی امکان فاصله گرفتن از مسکو وجود نخواهد داشت و ترک بازی تحت فشار بیرونی با ضررهای هنگفت اعتباری برای آن همراه است.
در این راستا، هدف استراتژیک روسیه در مسیر ارمنستان-آذربایجان برای پنج سال آینده ممکن است دستیابی به یک صلح پایدار در قره باغ بر اساس یک معاهده صلح قابل قبول دوجانبه نباشد، که به سختی امکانپذیر است، بلکه جلوگیری از سومین پیمان صلح است. جنگ در منطقه چنین جنگی پیامدهای بسیار نامطلوبتری نسبت به درگیری ۲۰۲۰ برای روسیه خواهد داشت. این هدف را میتوان با ترکیب خط مشخص شده از قبل برای احیای تعامل اقتصادی بین طرفهای درگیر و توسعه روابط لجستیکی در امتداد محور شمال-جنوب با سیاست فعال در قبال ارمنستان، آذربایجان و همچنین ترکیه و ایران محقق کرد. هدف ممکن است نه تنها مشارکت دادن این بازیگران در کار برای بازگرداندن ارتباط قفقاز جنوبی، بلکه عمدتاً جلوگیری از فشار آنها بر روسیه باشد.
به عنوان بخشی از این رویکرد، بازنگری و راهاندازی مجدد روابط روسیه با ارمنستان ضروری است. هدف از سیاست روسیه در اینجا ممکن است حفظ روابط متحد و شریک با ارمنستان باشد، اما بر مبنای عملگرایانه منافع طرفین. مسکو قبلاً نشان داده است که قصد ندارد در امور داخلی ایروان مداخله کند و این اصل باید در آینده نیز رعایت شود. سیاست خارجی و جهتگیری اقتصادی ارمنستان مربوط به خود ارمنیان است، اما در این زمینه مسکو باید به ایروان بفهماند که هر تصمیمی در این راستا پیامدهای مشخصی برای روابط با روسیه خواهد داشت. عضویت ارمنستان در EAEU باید برای هر دو طرف مفید باشد و تعهدات شرکا در زمینه امنیتی و دفاعی نه تنها باید به وضوح بیان شود، بلکه باید به طور شفاف و علنی بیان شود.
روابط با آذربایجان، که روابط آن با ترکیه اساساً ماهیت نزدیکتری پیدا میکند، نیاز به ارزیابی و تعدیل مجدد دارد. هدف مسکو ممکن است حفظ شراکت دوستانه با باکو، روابط اقتصادی، فرهنگی و علمی باشد تا تبدیل آذربایجان به اقمار ترکیه را کنار بگذارد. با این حال، توصیه میشود که به طور اساسی برای باکو روشن شود که روابط خوب با مسکو چقدر برای آن ارزشمند است. در شرایط کنونی، سیاست خارجی چندجانبه باکو، ایجاد توازن بین مسکو و آنکارا حداکثر ممکن است.
پس از جنگ دوم قره باغ، استراتژی روسیه باید حضور سیاسی و نظامی ترکیه، عضو ناتو و قدرت منطقهای جاه طلبی در قفقاز را در نظر بگیرد که نقش کلیدی در آمادهسازی و اجرای عملیات تهاجمی موفقیتآمیز نیروهای مسلح آذربایجان داشت. قره باغ مسکو قبلاً این حضور را به رسمیت شناخته و با مشارکت ارتش ترکیه در کار مرکز نظارت مشترک در آغدام موافقت کرده است. در عین حال، گسترش نظامی-سیاسی بیشتر ترکیه در قفقاز پیامدهای منفی برای امنیت روسیه خواهد داشت. باید متوقف شود و در صورت لزوم به آسیبپذیری مواضع ترکیه در مناطق دیگر اشاره شود.
روابط روسیه و ترکیه که ترکیبی از عناصر رقابت و همکاری است، با گسترش نفوذ و جاه طلبیهای آنکارا نه تنها در کشورهایی که بخشی از امپراتوری عثمانی بودند، بلکه در کشورهای ترک زبان ترکستان و آسیای مرکزی نیز رقابتیتر میشود. و همچنین در قفقاز شمالی روسیه، کریمه، آبخازیا و سایر مناطق. مداخله موفقیتآمیز ترکیه در مناقشه قره باغ به طور قابل توجهی اساس این نفوذ را گسترش داده است. تلاش ترکیه برای ائتلاف با آذربایجان و ترکمنستان از هم اکنون وضعیت جدیدی را در خزر ایجاد کرده است. درگیری مستقیم با ترکیه به نفع روسیه نیست، اما عقب نشینی تحت قاطعیت آن غیرقابل قبول است. جهتگیری ترکیه مستحق یک استراتژی ویژه است که در آن مشارکت و رویارویی به صورت همگرا به هم مرتبط هستند. جنگ دوم قره باغ نمونه بارز این شد که تحول در تکنیکها تاکتیکها و استفاده از علوم جدید در عرصههای نظامی برآیند قدرتها در مناظق حساس ژئوپلیتیکی را دگرگون میکند. برای روسیه در آغاز دهه ۱۹۹۰، قره باغ اولین حلقه در یک زنجیره طولانی درگیریهای مسلحانه در قلمرو اتحاد جماهیر شوروی در حال تجزیه شد. روسیه از همان ابتدا به نوعی درگیر همه این درگیریها بود. بنابراین، مسکو نمیتواند تأثیر نتایج جنگ اخیر قفقاز را بر تفکر و اقدامات احتمالی رهبری اوکراین در رابطه با گرجستان در رابطه با آبخازیا و اوستیای جنوبی در نظر نگیرد. یک گروه کوچک نظامی روسیه در ترانس نیستریا نیز در موقعیت ویژه و از نظر جغرافیایی ایزوله قرار دارد بدیهی است که در همه این مناطق نه تنها استراتژی سیاسی، بلکه استراتژی نظامی نیز باید روشن و اصلاح شود.
با توجه به اینکه جنگ 44 روزه قرباغ به تعادل نرسیده و آبستن حوادث آتی می باشد اسرائیل وغرب با رویکرد ایجاد معاهدات منطقه ای در حال ترکیب قدرتهای نوظهور و ایجاد تنش های مقطعی و ایجاد بازار مصرف سلاح ومقابله با سیاست های روسیه در تضعیف قدرتهای در گیر در قفقاز، می باشند و ازطرفی با گشودن جبهه های جدید با ایران را بعنوان بازیگر منطقه ای گسترش داده و در صدد تضعیف قدرت ژیوپلتیکی ایران بعنوان پل ترانزیتی منطقه می باشند.
تفکر غالب در بدنه برنامه ریزان دولتی آن است که از طریق مالیاتهای غیرمستقیم درآمدهای بیشتری کسب نموده و ارزش بدهیهای خود را کاهش میدهند.
ربات Chat GPT این روزها سروصدای بسیاری به راه انداخته و بسیاری از علاقهمندان به این حوزه، هر روز مشغول چت کردن با رباتی هستند که با شما حرف میزند، راهنماییتان میکند و حتی کارهایتان را با سرعتی باورنکردی انجام میدهد؛ آن هم تا حدی زیادی رایگان!
شواهد نشان می دهد که یکی از دو دشمن اصلی ایران یعنی آمریکا و اسرائیل در حمله اخیر در اصفهان نقش داشته و در این اقدام، با یکی از دو کشور آذربایجان و اوکراین همکاری کرده است.
این نکته را هم باید اضافه کنیم که روسیه برای ترکیه دانه پاشی می کند تا اختلافات داخل ناتو را افزایش دهد و از این طریق آمریکا و بعد هم اروپا را تحت فشار قرار دهد و فلسفه تشکیل ناتو را با ابهاماتی مواجه کند. اگر روسیه بخواهد ترکیه را به عنوان یکی از اعضای یاغی ناتو حفط و تشویق کند در بعضی از این خودشیرینی های روسیه برای ترکیه منافع ژئوپلیتیکی ما به خطر می افتد، نمونه اش قفقاز جنوبی است
سپاس فراوان استفاده کردیم
عالی بود ممنون
عالی بود.