تحلیلگر ایران زمین تورم زدایی از حرف تا عمل: راهکار های عملی برای مقابله با آن
تفکر غالب در بدنه برنامه ریزان دولتی آن است که از طریق مالیاتهای غیرمستقیم درآمدهای بیشتری کسب نموده و ارزش بدهیهای خود را کاهش میدهند.
جنگ امروز سوریه چیزی بیش از یک جنگ داخلی است. این رویداد به یک صحنه بازی قدرت بین کشورهایی که برای نفوذ و کنترل بر منطقه خاورمیانه با یکدیگر رقابت دارند، تبدیلشده و درک مسائل اساسی در چنین مناقشهای که مهار جنگ را چالشبرانگیز کرده، امری کاملاً ضروری است.
به گزارش گروه تحلیل و آینده پژوهی پایگاه خبری تحلیلی ایران زمین، تقریباً ده سال پیش شورشها علیه رئیسجمهور بشار اسد در سوریه به یک جنگ داخلی تمامعیار در این کشور تبدیل شد. مسائلی مانند بیکاری، فساد و عدم آزادیهای سیاسی ریشه اصلی شورشها علیه دولت را شکل می دهند. با تحریک بهار عربی در کشورهای همسایه، اعتراضات طرفدار دموکراسی در جنوب سوریه با شعارهای سرنگونی دولت اسد آغاز شد. طولی نکشید؛ تظاهرات در سراسر کشور گسترش یافت و متعاقباً سرکوبها از سوی دولت مرکزی نیز شدت گرفت. این مسئله؛ منجر به خشونتهای شد که بهزودی از طریق حضور بازیگران جدید تشدید شدند و طولی نکشید که کشور در یک جنگ داخلی غرق میشود و درنتیجه صدها نفر در درگیری بین مخالفان و دولت مرکزی کشته و زخمی شدند.
بیتردید؛ جنگ امروز سوریه چیزی بیش از یک جنگ داخلی است. این رویداد به یک صحنه بازی قدرت بین کشورهایی که برای نفوذ و کنترل بر منطقه خاورمیانه با یکدیگر رقابت دارند، تبدیلشده و درک مسائل اساسی در چنین مناقشهای که مهار جنگ را چالشبرانگیز کرده، امری کاملاً ضروری است. درگیری در سوریه شامل مسائل عمدهای همچون؛ فرقهگرایی، دخالت گروههای جهادی و حضور دولتهای خارجی است که ماهیت ترکیبی و بسیار جدیدی نسبت به دیگر مناقشات دارد. این مسائل نشاندهنده دلایل اصلی یک سوریه با معضلات داخلی است که بهمرور زمان با وجود منغیرهای مختلف به چالش کشیده میشود. آنچه در ابتدا بهعنوان یک قیام و یا شورش داخلی صرف آغاز شد، بهزودی به یک درگیری فرقهای بسیار پرشت تبدیل گردیده و البته پیامد جدی این شکاف درواقع بین دو گروه مذهبی، فرصتی برای گروههای جهادی و تکفیری مانند القاعده و دولت اسلامی (داعش) جهت سوءاستفاده از اوضاع و به دست آوردن موقعیت و پایگاه تروریستی در سوریه را محیا ساخته است. ارتش آزاد سوریه توسط نیروهای جداشده از ارتش این کشور باهدف سرنگونی دولت اسد سازماندهی شد. این گروه موردحمایت همهجانبه ایالاتمتحده و برخی کشورهای حوزه خلیجفارس نیز بود؛ درحالیکه نیروهای دموکراتیک سوریه تحت سلطه قومیت کُرد هستند و برای حق تعیین سرنوشت خود در شمال سوریه با داعش مبارزه کرده اند. گروههای دیگری مانند حزبالله با حمایت ایران در کنار ارتش سوریه با تروریستهای تکفیری وارد جنگ شدو توانست به ایجاد ثبات در این کشور بحران زده کمک های فراوانی کند.
گروههای شورشی که در سوریه میجنگند، جنگ را بسیار پیچیدهتر از گذشته کردهاند. بمبگذاری و تیراندازیهای انجامشده توسط این نوع گروهها باعث کشته شدن هزاران نفر و ایجاد آشفتگی در یک جنگ خونین شده است. برای مقابله بانفوذ اینگونه گروهها در برابر منافع ملی خود، سایر کشورها شروع به مداخله در مناقشه کردند که ماهیت آن را پیچیدهتر کرده است. روسیه از زمان آغاز جنگ داخلی در این کشور یکی از حامیان اصلی دولت سوریه به شمار میرود. در سال 2015 برای حمایت از دولت در حال سقوط رئیسجمهور بشار اسد، روسیه عملیات هوایی را باانگیزه هدف قرار دادن گروههای تروریستی در سوریه آغاز کرد. این سناریو منجر به آغاز یک مداخله نظامی کاملاً هوشمندانه از سوی مسکو در سوریه شد. کرملین با استناد به این واقعیت که آنها صرفاً به درخواست کمک رئیسجمهور سوریه پاسخ داده اند، اقدام خود در جنگ سوریه را مشروعیت میبخشد. نگاه ولادیمیر پوتین مبنی بر اینکه شریک همه و دوست هیچکس در خاورمیانه نیست، به او کمک کرده تا به یک داور اصلی بسیار قدرتمند درکشور سوریه تبدیل شود. برقراری روابط حسابشده با دیگر بازیگران اصلی در جنگ سوریه به جلوگیری از رویارویی و درگیری مستقیم بین طرفهای متعدد در جنگ داخلی کمک ویژهای کرده و البته چنین سیاستی نیز همچنان ادامه دارد. بررسیها نشان میدهد؛ هدف روسیه در سوریه هرگز این نبوده که آنچه از جنگ باقیمانده را در اختیار خود بگیرد، بلکه این موضوع می باشد که با حضور در چنین محیطی عضله نظامی خود را منعطف کرده و قدرت جدیدش که براساس فناوری و استراتژی های ابهام زا شکل گرفته را به نمایش بگذارد.
از سوی دیگر؛ دخالت مستقیم مسکو در چنین درگیری؛ نگرانیهایی را در مورد انگیزه این نوع اقدامات از جانب دیگر بازیگران فعال فراهم می سازد. این اقدامات بیشتر نشاندهنده ترکیب منافع مرتبط با وضعیت قدرت چندبعدی و رو به توسعه روسیه نسبت به رقبایش است. آنها بسیار مشتاق هستند تا از طریق پیادهسازی شکل کاملاً جدیدی از جنگ ترکیبی که شامل:(منافع ژئوپلیتیکی، ژئواقتصادی و ژئواستراتژیک)، خود را در منطقه خاورمیانه از تجاوزات (پنهان و آشکار) غرب حفظ کنند. در کنار این، هدف آنان حمایت از اصول (عدممداخله و اعمال حاکمیت) دولتی سازمان ملل است تا از استفاده غرب برای توجیه مداخله در سوریه و سایر کشورها جلوگیری به عمل آورند. در مقابل؛ روسیه و چین در سال 2011 قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل را وتو کردند که خواستار پایان فوری مقابله با مخالفان دولت بشار اسد بود. به طور مشابهی، روسیه با هر نوع قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل در خصوص سوریه مخالفت کرده، زیرا معتقد است که این اقدام فرصتی را به غرب میدهد تا سیاست تغییر رژیم خود را مانند آنچه در افغانستان و لیبی انجام داده، بار دیگر تکرار کند. کرملین برای جلوگیری از ادامه منفعت طلبی غرب در سوریه، قطعنامه سازمان ملل برای محکوم کردن و تحقیق درباره استفاده از سلاح شیمیایی در سوریه را بدون هیچگونه قید و شرطی وتو میکند. این مخالفت هشتمین رأی بود که مسکو برای جلوگیری از هرگونه اقدام موردحمایت سازمان ملل در سوریه صادر کرد. آنها نسبت به کوچکترین دخالت غرب در مناقشه سوریه که میتواند منافع این کشور را در منطقه به خطر بیندازد، بسیار محتاط بوده و همچنان آن را به طرق مختلفی ادامه داده اند. احیای مجدد روسیه در دوره پس از جنگ سرد نیاز به فرصتی مناسب برای سرمایهگذاری و بازیابی شکوه ازدسترفته خود بهعنوان یک ابرقدرت را دربرمی گیرد. جنگ در سوریه به مسکو این فرصت را داد تا خود را در قالب یک قدرت معجزهآسا ثابت کند و بار دیگر در منطقه خاورمیانه به برتری موردنیاز خود دست یابد.
رویکرد شناختی روسیه
حضور نظامی روسیه در سوریه نیز ناشی از تهدید اقدامات گروههای تروریستی همچون داعش و جبهه النصره در منطقه است. از نگاه دیگر نزدیکی کرملین به سوریه خطر نفوذ و جابهجایی تروریست های تکفیری در خاک روسیه را به دلیل انتقامگیری در پی دارد. روسیه این گروههای تروریستی را در جریان حملات هوایی خود هدف قرار داده تا به آنها خسارت وارد کند و جاهطلبیهایشان برای کنترل سوریه را خنثی و از بین ببرد. باوجود اینگونه تلاشها، گروههای تروریستی توانستهاند به پیشروی های خود ادامه دهند و برخی مناطق استراتژیک را در سوریه باردیگر از طریق حمایتهای ترکیه به دست بگیرند که مانعی بزرگ برای پیشروی روسیه در این جنگ است. برای مقابله با این تهدید نوظهور که پاکسازی آن از سوریه چندان آسان نیست، نیاز به اتخاذ یک رویکرد دقیق و استراتژیک دیده می شود. شکست دادن شر جهانی، یعنی داعش و سایر گروه های تروریستی تکفیری میتواند به روسیه از طریق یک جریان شناختی غیرمستقیم کمک کند تا خود را بهعنوان یک قدرت جهانی و قدرتمند نشان دهد و ارائه راهحل برای پایان بخشیدن به این درگیری همچنان یک کار پیچیده خواهد بود. بااینوجود، تلاشهای روسیه در نشستهای متعددی همچون آستانه، قزاقستان و سوچی در سالهای گذشته راه را برای حلوفصل سیاسی اما با حضور قدرتمندانه او هموار کرده است. مسکو با اعمال مهارتهای دیپلماتیک، رویکردهای شناختی و همچنین ماجراجوییهای خارجی خود، توانسته قدرتهای خاورمیانه را تحت اختیار خود بگیرد و شکل کاملاً جدیدی از محیط امنیتی را پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی رقم بزند و اقدامات پنهان و آشکار پوتین به او امکان دسترسی به کریدورهای قدرت در منطقه را به رقم مخالفت های غربی داده است. روابط مسکو با ایران، عربستان سعودی و قطر به روسیه فرصتی برای پُر کردن خلاء قدرت در منطقه را داده و البته سیاستمداران کرملین نیز به آن توجه ویژه ای دارند. اکنون روسیه در حال توسعه؛ بیش از هر ذینفع دیگری که در حال حاضر در منطقه غرب آسیا حاضر است، به قدرتهای خاورمیانه برای رشد و گسترش توانایی هایش نیاز فراوان دارد.
عقبنشینی نیروهای آمریکایی از سوریه نیز فرصتی مهم برای روسیه به شمار میرود تا خلاء آمریکای قدرتمند را به طرق مختلف پُر کند. با خروج نیروهای ایالات متحده از سوریه، محیط و زمان مناسبی برای روسیه محیا شد تا خود را تثبیت کند و کنترل مناطق مورد مناقشه شمال شرق سوریه را به دست گیرد. همچنین رئیسجمهور اسد نیز قدرت خود را بار دیگر بدست آورد تا کنترل مناطق ازدسترفته در سوریه را با هماهنگی حامیان دولتی خود پس بگیرد. ازآنجاییکه ایالات متحده به دنبال کاهش تعاملات خود در منطقه خاور میانه است، در مقابل چشمانداز روسیه برای کسب یک جایگاه کاملاً جدید و قدرتمندانه بسیار روشن و البته دارای ابهامات و پیچیدگیهایی نیز همراه هست.
روسیه به نجات سوریه از بروز یک جنگ داخلی طولانی و جلوگیری از داشتن سرنوشتی مانند لیبی افتخار میکند. ایالات متحده آمریکا که قویترین مخالف مسکو در سوریه محسوب می شود به شکلی کاملاً حرفهای به عقب کشیده که این خود از نگاه کرملین اولین گام به سوی پیروزی است. تجربه نشان داده رها كردن آمريكا از سوی روسیه؛ اجازه تجاوز و حمله گسترده تركيه به سوريه را باهدف مبارزه با نيروهاي كُرد و ايجاد مناطق امن در شمال شرقي سوريه را محیا ساخته است. اینکه روسیه و ترکیه تا چه میزانی در این حمله نظامی باهم کنار می آیند، احتمالاً سرنوشت این جنگ را تعیین و یا تغییر خواهد داد وبیتردید؛ پوتین با اجرای یک سناریو هیبریدی شناختی با همتای خود رجب طیب اردوغان برای برقراری آتشبس در شمال شرق سوریه وارد مذاکره خواهد شد. بااینوجود، ترکیه چیزهای بیشتری برای از دست دادن دارد، زیرا به دلیل عضویت در ناتو، عملیات نظامی برای کسب قدرت بیشتر و همچنین کاهش تحرکات تروریست ها در سوریه حمایت چندان موثری نمی کند. اکنون کرملین میتواند از این موقعیت به عنوان اهرمی برای کنار آمدن با ترکیه و حلوفصل اختلافات با نیروهای کُرد برای پیشبرد و افزایش عمق نفوذش در منطقه خاورمیانه بهره گیرد.
کاملاً ثابتشده؛ حفظ روابط خوب با همه طرفهای درگیری یک استراتژی تعیینکننده در منطقه خاورمیانه از سوی روسیه پسا شوروی است. ازآنجاییکه مسکو به عنوان یک دلال قدرت در منطقه حکمرانی میکند، بایستی روابطش را با جمهوری اسلامی ایران، ترکیه و اسرائیل حفظ کرده تا از جنگ های غافلگیرانه بین آنها جلوگیری کند؛ زیرا همین امر و ایجاد تعادل در بین قدرتهای برتر ساز در این منطقه است که میتواند جریان اعمال قدرت پنهان و آشکار روسیه را جهتدهی کرده و آن را پیادهسازی کند. حتی اگر عقبنشینیهای آمریکاییها، روسیه را در راس یک قدرت بزرگ قرار دهد، مسئولیت بسیار بیشتری به همراه دارد، بهویژه با پایان یافتن جنگ در سوریه که نقش قدرتهای قدیم با حضور قدرتهای جدید به چالش کشیده خواهد شد. در چنین زمانی؛ با همگرایی طرفهای باقیمانده در مناقشه، اگر روسیه اقدامات آنها را کاهش و یا محدود نکند، میتوانند برای او در کوتاه مدت و بلند مدت دردسرساز شوند.
فدراسیون روسیه که در حال حاضر قوی ترین قدرت خاورمیانه به رقم ماهیت غیر بومی که دارد به شمار می رود، قادراست اوضاع را به نفع خود برگرداند و سنگرش را بار دیگر پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوری در منطقه ایجاد کند. درحالیکه حضور چند بعدی مسکو در حال افزایش است، سوریه شاهد تثبیت قدرت رئیسجمهور اسد در این کشور جنگزده می باشد. در چنین رویدادی، به نظر میرسد آنها بشدت مراقب اقدامات و رفتارهای سیاسی بشار اسد میباشند زیرا ممکن است به دلیل متغیر بودن ماهیت جنگ های نسل چهارمی، طی زمان بسیار کوتاهی زمینبازی تغییر کرده و استراتژی های از قبل پیاده شده مسکو بیاثر شوند. علیرغم دستیابی به یک آتشبس نسبی، تعهدات نظامی روسیه در سوریه به سختی قابل رهایی خواهد بود، بهویژه تا زمانی که دولت کنونی در این کشور تثبیت شود. برای اطمینان از غرق نشدن این کشور در یک جنگ داخلی دیگر، کرملین تلاش دارد کمی بیشتر ازآنچه انتظار میرود به دولت سوریه متعهد بماند تا از این طریق شرایط را برای اعمال نفوذ شناختی در منطقه خاورمیانه به نفع خود فراهم سازد و از سوی دیگر در برابر قدرتهای بزرگ اروپایی و ایالات متحده جایگاه ویژه ای را رقم زند.
بازسازی سوریه پس از جنگ، کار بسیاری دشواری است که فراتر از منابع و ابزارهای فدراسیون روسیه و همچنین همکاری بسیاری از حامیان دولت سوریه است. برای انجام این کار، آنها به کمک جامعه بینالمللی نیاز مبرم و فراوان دارند. جمعآوری و حمایت از این سرمایهگذاری حوزه دیگری است که روسیه از اکنون روی آن تمرکز ویژه ای دارد و در پی جذب منابع مالی با محوریت خود است. مشکلات فزاینده پناهندگان در نتیجه درگیریهای داخلی در سوریه مهمترین چالشی است که باید به آن پرداخته شود. از نگاه دیگر وجود همین چالش خود یک امتیاز مهم برای کرملین در راستای تحتفشار قرار دادن اروپا از طریق مهاجران و پناهجویان به شمار میرود. در واقع هر زمان که تنش ها در غرب علیه سیاست ها و منافع کرملین افزایش میباید؛ تحرکات سیاسی و امنیتی مختلفی در نقاط تلاقی دو جبهه شرق و غرب شکل می گیرد که میتواند به دنبال کسب امتیاز یا کاهش فرایندها در نقاط دیگر باشد. اگرچه واگذاری قدرت و بازسازی سوریه از طریق بازیگران داخلی آن موضوعی است که بسیاری از کشورها به خصوص اروپاییها میخواهند به آن وجه کاملاً جدیدی بدهند، اما انجام آن کار چندان آسان و بدون تنش نخواهد بود. برای تضمین صلح پایدار در خاورمیانه، روسیه بایستی با توجه به چالش ها و مسئولیتهای بشمارش و البته با جود موقعیتی که به دست آورده، بیش ازآنچه انتظار میرود رویکردهای شفاف و بدون هرگونه ابهام را دنبال کند.
تفکر غالب در بدنه برنامه ریزان دولتی آن است که از طریق مالیاتهای غیرمستقیم درآمدهای بیشتری کسب نموده و ارزش بدهیهای خود را کاهش میدهند.
ربات Chat GPT این روزها سروصدای بسیاری به راه انداخته و بسیاری از علاقهمندان به این حوزه، هر روز مشغول چت کردن با رباتی هستند که با شما حرف میزند، راهنماییتان میکند و حتی کارهایتان را با سرعتی باورنکردی انجام میدهد؛ آن هم تا حدی زیادی رایگان!
شواهد نشان می دهد که یکی از دو دشمن اصلی ایران یعنی آمریکا و اسرائیل در حمله اخیر در اصفهان نقش داشته و در این اقدام، با یکی از دو کشور آذربایجان و اوکراین همکاری کرده است.