دسته : محیط زیست
شماره : 13254228598
تاریخ : 20 فروردين 1400
محیط زیست ایران آخرین نفس هایش را می کشد به توان اکولوژیک این کشور احترام نگذاشتیم و بر طبل وابستگی معیشتی به آب و خاک این کشور کوبیدیم.

پایگاه خبری تحلیلی ایران زمین، به گفتگوی محمد درویش کارشناس محیط زیست در گفتگو با عصرجنوب پرداخته است تا واقعیت های بحران زیست محیطی کشور را بی پرده بررسی کند. این کارشناس می گوید، به هر گوشه ایران که چشم می اندازید به سادگی می توانید چهره تخریب شده محیط زیست را ببینید. برای اینکه ثابت کنیم چقدر ویرانگر عملکرده ایم نیازی به مدرک و سند نیست، آمارهای تکان دهنده از واقعیت هایی پرده بر می دارند و از حقایق شومی خبر می دهند.

 محیط زیست ایران آخرین نفس هایش را می کشد کافیست نگاهی گذرا به خاک، آب، هوا و حیات وحش ایران بیندازیم. 

آمار هایی که سازمان های جهانی اعلام کرده از کل 24 میلیارد تن فرسایش خاکی که در جهان در طول یکسال اتفاق می افتد  یک دوازدهمش در سرزمینی است که ایران نام دارد . این نشان دهنده این است که در کشور ایران به نسبت وسعتش 8 برابر متوسط جهانی  فرسایش خاک صورت می گیرد.  همچنین بالاترین ركورد فرونشست دركره زمین 32 سانتیمتر متعلق به ایالت نیومكزیكو بود است؛ ایران در مدتی كه از قرن 21 می گذرد 2 بار این ركورد را یكی در سال 2010 در تهران با 36 سانتیمتر و بار دوم در سال 2015 بین دشت فسا و جهرم با 54 سانتیمتر شكست.

فرونشست می تواند در اثر پدیده های طبیعی زمین شناسی مانند زمین لرزه، انحلال سنگ های گچی، نمكی یا آهكی، آب شدن یخ ها و حركت آرام پوسته و خروج گدازه از پوسته جامد زمین یا فعالیت های انسانی مانند معدنكاری، برداشت سیالات زیرزمینی مانند آب های زیرزمینی، نفت یا گاز ایجاد شود، اما به گفته كارشناسان، كاهش شدید سطح آب های زیر زمینی در نتیجه برداشت های بی رویه ، مهمترین دلیل فرونشست زمین در ایران است.

در کشور ما برای اینکه یک سانتی متر خاک ایجاد شود به طور متوسط ما به 800 سال زمان احتیاج داریم اما از طرف دیگر دو میلیارد تن خاک را از دست می دهیم.هر تن خاک را به دلیل وجود کانی هایی که در آن است 28دلار قیمت گزاری کردند یعنی ما سالانه  56 میلیارد دلار حتی بیشتر از درآمد سالانه نفت و شیلات و کشاورزی را از دست می دهیم.

سوال مهم اینجا این است که چگونه این جنایت زیست محیطی اتفاق می افتد؟ 

در ایران جنگل ها را به بهانه توسعه کشاورزی تغییرکاربری می شود، ما در جنگل ها بیش از چند برابر ظرفیتشان دام وارد می کنیم. ما در مسیر دل جنگل ها لوله های نفت و گاز،جاده ها و پل های مختلف را عبور می دهیم و یادمان رفته است که جنگل ها مهم ترین عامل حفظ خاک و تولید اکسیژن در این کشور هستند.

قطع یک درخت تنها حذف آن از پوشش گیاهی نیست بلکه حفاظت از خاک به شکل باورنکردنی به خطر می افتد.

وقتی خاک سالم نداشته باشیم هرزآب ها  فراوان می شوند و  پیامدهای ناگواری همچون سیل را به همراه دارد. که در کشور ما در سال های اخیر این مهمرو به افزایش است. مثل سیل گلستان، مازندران، لرستان، کردستان، خوزستان و... باوجود جنگل ها باران به عمق خاک نفوذ می کند و این باعث افزایش آب در سفره های زیر زمینی و قنات ها می شود و ریشه های رودخانه های ما همچنان پرآب و سالم باقی می مانند اما وقتی این جنگل ها نابود شوند  باران  فرصت نفوذ در خاک را نخواهد داشت و سبب فرسایش و در نتیجه سیل های ویرانگر خواهد شد .

سالانه  150 تا 200 هزار هکتار از زمین های منابع طبیعی غیر قانونی به اراضی کشاورزی تبدیل می شوند از طرفی سالانه2 میلیون هکتار از عرصه های طبیعی به صورت قانونی تغییر کاربری پیدا می کنند. و این مداخله عظیم که در ایران اتفاق می افتد در جهان بی سابقه است.

یک هکتار جنگل می تواند همانند 20 تا 50 برابر یک هکتار مرتع آب را در خود ذخیر کند و یک هکتار مرتع می تواند 20 تا 30 برابر یک هکتار زمین کشاورزی آب را در خود ذخیر کند. و یک هکتار زمین کشاورزی می تواند 10 برابر یک عرصه لخت یا منطقه سکونت گاهی آب را در خود ذخیره کند.

ما تنها به خاک دست درازی نکردیم ، ما به بزرگترین عامل استراتژیک حیاتمان در این سرزمین نیز دست درازی کرده ایم . چنان در از بین بردن آب عجله کرده ایم که تقریبا بیشتر ذخایر آبی ایران را از دست داده ایم چنان سفره های زیر زمینی را خالی کرده ایم که صد ها سیل مثل سیل فروردین 98 ایران نیز مشکل بی آبی ایران را حل نخواهند کرد.

با این شیوه انتظار است مسیر پایداری ایران به خطر بی افتد و این یک تهدید نیست یک هشدار جدیست!

این میزان از مصرف آب، شوم ترین و بدترین بلای طبیعت یعنی فرو نشست زمین را به همراه دارد. فرونسشتی که فرو چاله های عظیمی به وجود اورده که دیگر قابل بازگشت نیست. در جایی که فرو چاله رخ می دهد یعنی طبیعت آن جا مرده و ما تازه شواهد آن را مشاهده می کنیم.

آرمان توسعه کشاورزی باید تغییر کند!

آرمان توسعه ما باید تامین امنیت غذایی باشد اما ما آرمان توسعه خود را خودکفایی درکشاورزی عنوان کرده ایم. خودکفایی در کشاورزی در حالی که میانگین ریزش های آسمانی آن یک سوم میانگین جهانی است، در جایی که تبخیر در آن 50 در صد بیشتر از میانگین جهانیست، در جایی که با خشکسالی های شدید در گیر است یک نابخردی بزرگ محسوب می شود.

در یزد، اصفهان ، تهران، میناب، خراسان، دامنه های سهند و سبلان و بسیاری دیگر از نقاط دیگر کشور فروچاله های عظیمی داریم که ناشی از خالی شدن به ته رسیدن آب های زیر زمینی است. این ها همه ناشی از این است که به توان اکولوژیک این کشور احترام نگذاشتیم و بر طبل وابستگی معیشتی به آب و خاک این کشور کوبیدیم.

در اینجا از نقش جزایر حرارتی در بروز فرو نشست نیز نباید چشم پوشی کنیم 

جزایر حرارتی باعث می شوند تا ظرفیت گرمایی ویژه منطقه كاهش و تفاوت دمای شب و روز افزایش یابد و منطقه به سمت بیابانی شدن پیش رود؛ با افزایش نیاز به اقلام زراعی آب بیشتری نیز باید در اختیار بخش كشاورزی قرار گیرد كه با این روند یعنی سطح سفره های آب زیر زمینی پایین تر می رود و در نهایت فرونشست زمین اتفاق می افتد.

.البته بروز جزایر حرارتی متاثر از تردد بیش از حد وسایل موتوری و مصرف سوخت های فسیلی است كه در اطراف كلانشهرها در حال ایجاد شدن هستند.

در دنیا هیچ جامعه ای وجود ندارد كه به اندازه ایران سرانه بنزین آن تا این حد بالا باشد، جمعیت ما 80 میلیون نفر است اما روزانه به طور متوسط 81 میلیون لیتر بنزین مصرف می كنیم در صورتی كه تركیه كه تعداد خودروهای شخصی آن یك و نیم برابر بیشتر از ایران است كمتر از 8 میلیون لیتر در روز بنزین مصرف می كند، در واقع مصرف بیش از حد سوخت یكی از مولفه های گرم شدن و جزیره گرمایی شدن است كه در كلانشهرهایی مانند تهران، اصفهان، تبریز، مشهد، شیراز، اراك و اهواز شاهد ایجاد آن هستیم.

در ادامه باید بیان شود که همزمان با نابودی آب و خاک به سراغ هوا نیز رفیتم ، یعنی هر آنچه که برای حیات سالم ما ضروری بوده تخریب کرده ایم و حالا سالانه به مرگ 5000 نفر بر اثر الودگی هوا در تهران که آمار های رسمی اعلام می کنند توجه نمی کنیم.

اما همه این بلا ها را فقط سر خود نیاوردیم و روزگار حیات وحش سرزمین خود را نیز تیر و تار کرده ایم.

حتی  برخی اقداماتمان از جمله شکار بی رویه نسل حیواناتی را از بین برده که حسرت داشتنشان را می خوریم.

برای ایجاد یک گونه 4 تا 6 میلیون سال زمان نیاز است و زمانی که ببر هیرکانی، یوز ایرانی، خرس سیاه بلوچی، سیاه خروس ، میشمرغ و... نابود می شوند و یا در معرض انقراض قرار می گیرند این ها تنها خودشان نیستن که از بین می روند. بنابراین ما الماسی را از دست دادیم که این الماس غیر قابل ارزش گزاری است و غیر قابل بازگشت است.

 

 همه انچه که با طبیعت کرده ایم نتایجی مانند، سیل، ریزگرد ها، بیابان زایی، مهاجرت و... داشته است گفته می شود  بیش از 30 هزار روستا تخلیه شدند. زیرا همه آنچه که از توسعه می خواستیم تنها معیشتی زودگذر بود. 

باید گفت که ذبح محیط زیست هرگز ما را به توسعه پایدار و در خور رهنمایی نمی کند.

اگرچه خواسته یا ناخواسته کمر به نابودی محیط زیست این سرزمین بسته ایم اما هنوز راه های نجات از مرگ حتمی طبیعت در این سرزمین وجود دارد. راه کار هایی که اگر دقیق و درست اجرا شوند زندگی آیندگان را نجات خواهند داد.

البته اولین قدم اصلاح نگاه مدیریتی در نگاه خرد و کلان محیط زیست ایران است.گام بعدی اصلاح آموزش و شیوه زندگی ماست  از طرفی باید همه مداخله های سود جویان در طبیعت را متوقف کنیم و از طرف دیگر باید در تربیت فرزندانی که به محیط زیست احترام می گزارند کوشا باشیم.

ما باید محور توسعه را تغییر دهیم

مزیت های ما در تقویت گردشگری طبیعی تاریخی و فرهنگی، در استفاده از انرژی انرژی های نو و جدید ، در حوزه استفاده از مزیت های تجاری سرزمین ایران در قلب جاده ابریشم نهفته است و همچنین استفاده هوشمندانه از معادنی که داریم و تبدیل آن به تولید ثانویه استفاده کنیم. 

ما می تونیم از طریق ارائه زیبایی های طبیعت ایران هم پول حفاظت از طبیعت را به دست آوریم  و  هم معیشت مردم را پوشش دهیم.