دسته : تحلیل
شماره : 13254226210
تاریخ : 21 دي 1399
ترامپ: کودتا یا جنگ، مسئله این است دوران پسا شورش و پیامدهای احتمالی برای آمریکا وجهان

ایران زمین: سالیان متمادی ایالات متحده آمریکا خود را سردمدار دمکراسی و مردم سالاری در جهان معرفی می کرد و به همین بهانه ده ها کشور جهان را به طرق مختلف مجبور به پذیرش اراده خود کرده ، در حالی که نزدیک ترین متحدین این کشور بخصوص در منطقه خاورمیانه در مفاهیم اولیه اجرایی کردن دمکراسی  سرباز میزنند.

ساختار سیاسی انتخابات ایالات متحده که بر اساس آرای الکترال بنا شده  که از همان ابتدا بعنوان شگردی برای سلطه شرکت های خصوصی صهیونیستی  بزرگ و لابی های قدرت پشت پرده بر ساختار سیاسی حاکم در آمریکا به شمار می آمد و از همان ابتدای تاسیس ایالات متحده، موسسین این کشور به گونه ای برنامه ریزی کردند که با ظاهری مردم سالار حکومت را در آمریکا در اختیار داشته باشند.

در حالی که عموما در تمامی  کشورهای جهان همه شهروندان حق رای دارند اما در ایالات متحده بسیاری از شهروندان بطور کلی از حق طبیعی رای محروم هستند و حق رای از آنها سلب گشته است.با توجه به این شرایط مشخص است که ساختار حاکمه آمریکا از همان ابتدا برنامه ریزی کرده بود که حتی آنهایی که رای می دهند هم باید مورد تایید باشند نه فقط آنهایی که کاندیدای انتخابات می شوند، اینکه بسیاری ممکن است نسبت به تصمیمات و رفتارهای آقای ترامپ زاویه داشته باشند اما باید قبول کرد که ترامپ علیرغم همه معایب خود یک ویژگی اصلی داشت و آن صراحت بیان و عدم تمکین به چهارچوب های سیاسی حاکم اش بود.بسیاری باور دارند همین ماجرا موجب آن شد که هیات حاکمه آمریکا دیگر تحمل حضور ترامپ در کاخ سفید را نداشته باشد و تصمیم بگیرد به هر وسیله ای شده ترامپ را کنار بگذارد.

ترامپ هم حتی از قبل از انتخاب شدن به عنوان رئیس جمهوری همیشه از سبک خاصی مبنی بر تحریک احساسات دیگران له یا علیه بهره می برد و تلاش داشت به عنوان رئیس جمهوری آمریکا هم همین سیاست ها را ادامه دهد و حاضر نبود بپذیرد که پس از پایان انتخابات وی باید به عنوان رئیس جمهوری کل ایالات متحده عمل کند و نه فقط آنهایی که به او رای دادند.همین ماجرا موجب آن شد که در رای گیری اخیر بسیاری نه به آقای بایدن بلکه بر علیه ترامپ رای بدهند و به همین دلیل می توان گفت انتخاب آقای بایدن به دلیل محبوبیت عمومی وی نبود،اما از سوی دیگر باید بپذیریم که حدود 70 میلیون آمریکایی که عاشق ترامپ بودند به او رای دادند و ترامپ هم کاملا متوجه این معادله قدرت است.یعنی 70 میلیون هوادار واقعی به ترامپ رای دادند در حالی که بسیاری از رای دهندگان دیگر با علاقه مندی به بایدن رای ندادند.این یعنی آقای ترامپ می تواند روی آن 70 ملیون رای حساب کند که حاضر هستند برای بقای او بجنگند اما بایدن نمی تواند روی 75 میلیون رایی که به او داده اند حساب باز کند چرا که بر خلاف وضعیت رقیب بطور قطع نمیتواند امیدوار به یاری حداکثری و قطعی این رای دهندگان باشد.

اگر این  اتفاقات را در کنار چندین میلیون قبضه سلاحی که طی چند ماه  اخیر فروش رفته قرار گیرد، زوایای پنهان وعمق ماجرا مشهود میگردد.

با توجه به این شرایط آقای ترامپ تلاش دارد با تحریک طرفداران اش آنها را به شورش و کودتا بر علیه سیستم حاکم در آمریکا سوق دهد و می داند طرف مقابل آنقدر طرفدار سینه چاک ندارد تا بخواهد در مقابل او بایستد.کنار هم  گذاشتن همه این مسایل به یک نتیجه مهم ختم میگردد و آن اینکه حمله اخیر طرفداران آقای ترامپ به کنگره به نوعی کودتای سفید ترامپ بر علیه سیستم حاکمه آمریکا به حساب می آمد و به نوعی تهدید و اخطار به نمایندگان کنگره وسیستم حاکمه مبنی بر خودداری از تایید نتیجه انتخابات است.

طبق همه پیش بینی ها نمایندگان کنگره از سر لج بازی هم که شده احتمالا نتیجه انتخابات را تایید کنند ورسما دیگر آقای بایدن رییس جمهوری بعدی آمریکا به حساب آید، اما قطعا این پایان کار ترامپ به حساب نخواهد آمد و همانگونه که روز گذشته طرفدارانش کنگره را تسخیر کردند ممکن است طی دو هفته باقیمانده از حکومت خود اجازه تغییرو تحول را ندهد و به بهانه های مختلف از تحویل قدرت سر باز بزند.

بر کسی پوشده نیست که امروزه سیستم سیاسی حاکم بر آمریکا دچار دوگانگی و یا حتی چندگانگی شدید شده اما نکته قابل تامل در این است که این دوگانگی به ساختار نظامی و امنیتی آمریکا نیز تسری یافته و از پنتاگون گرفته تا مجامع امنیتی واطلاعاتی هیچ کدام توان تصمیم گیری قاطع را ندارند.شاید بهترین مثال از این ماجرا را بتوان ماجرای دستور پنتاگون به ناو هواپیمابر نیمیتز از خلیج فارس دانست که ظرف چند روز توسط شخص ترامپ لغو شد و قرار شد این ناو هواپیما بر مجددا به خلیج فارس برگردد.یا اینکه در ماجرای حمله طرفداران ترامپ به کنگره همین مساله تکرار شد،یعنی علیرغم اینکه پلیس محافظ کنگره و رئیس مجلس نمایندگان تقاضای دخالت گارد ملی و ارتش را داشتند اما نیروهای مسلح آمریکا با دوگانگی دخالت یا عدم دخالت مواجه بوده و توان تصمیم گیری نداشتند. در واقع دونالد ترامپ بصورت هدفمند می خواست که چنین چیزی رخ دهد تا به مخالفین خود این پیام را مخابره نماید که او هنوز فرمانده کل قوا است و می تواند جلوی محافظت از آنها را بگیرد.

امروزه همین شرایط در باره کل ساختار سیاسی و نظامی و امنیتی آمریکا مشهود می باشد ومی توان گفت اصل ماجرا روز گذشته اتفاق نیافتاد بلکه طی دو هفته آینده رخ خواهد داد و آنگونه که از شواهد امر معلوم است  ترامپ تا روز آخری که از عمر سیاسی اش در کاخ سفید باقی مانده تلاش خواهد کرد تا قدرت را حفظ کند و هیچ بعید نیست به یکباره دست به یک کودتا بر علیه کل سیستم حاکمه بزند و همه آنهایی که با او همراهی نمی کنند را به یکباره توسط هواداران اش بازداشت کند. چیزی شبیه آن کاری که شاهزاده محمد بن سلمان با شاهزاده های مخالف خود چند سال پیش انجام داد، در واقع صمیمیت موجود در روابط میان ترامپ و افرادی مانند بنیامین نتانیاهو و یا محمد بن سلمان هم به این دلیل است که همه اینها طرز تفکر مشترکی دارند.

امروزه بحث برکناری آقای ترامپ از قدرت در آمریکا شدت گرفته و بسیاری از ترس قدم های بعدی او خواهان آن هستند که وی همان چهارده روز باقیمانده را در کاخ سفید نماند وبرکنار گردد، حال اینکه اعضای دولت وی حاضر باشند چنین کاری را انجام دهند یا نه بحث دیگری است، اما نفس این عمل به نوعی کودتا بر علیه ترامپ در کاخ سفید به حساب می آید.از سوی دیگر اگر ترامپ را برکنار نکنند احتمال دارد ترامپ خودش بر علیه ساختار سیاسی حاکم کودتا کند.

همچنین بسیاری تحلیلگران باور دارند ترامپ برای باقی ماندن در قدرت ممکن است حاضر باشد به یکباره جنگی بر علیه ایران ،چین و یا روسیه ویا... راه بیاندازد تا کشور را وارد شرایط جنگی کند و با اعلام وضعیت فوق العاده کل آمریکا را به تعطیلی بکشاند تا هوادارن اش بتوانند راحت تر قدرت را در اختیار بگیرند.

نباید فراموش کرد که تا همان دو هفته دیگر دکمه و کد همه تسلیحات هسته ای آمریکا در اختیار ترامپ است و هیچ رفتاری از ترامپ قابل پیش بینی نیست.به هر حال آنچه مشخص می باشد،هم آمریکا و هم جهان این دوهفته نفس گیر را لحظه به لحظه دنبال خواهند کرد تا ببینند چه می شود ولی کار در آمریکا بدون کودتا از یک طرف بر علیه طرف دیگر پایان نخواهد یافت.

 باید توجه داشت در کلیه انتخاباتی که تا به حال در اکثر کشورهای جهان رخ داده معترضین به انتخابات معمولا مخالفان دولت حاکم می باشند و تا به حال اتفاق نیافتاده که رئیس جمهوری ای که در حکم است انتخابات کشورش را زیر سوال ببرد و همین نکته و این اصرار عجیب رییس جمهوری آمریکا توجه بسیاری را جلب کرده که شاید آقای ترامپ اطلاعاتی را در اختیار دارد که بسیاری دیگر در اختیار ندارند و شاید بی دلیل هم نیست که وی درباره تقلب گسترده در انتخابات آمریکا صحبت می کند، پس حتی اگر آقای بایدن به قدرت برسد مشروعیت وی نیز برای بسیاری در آمریکا و خارج آمریکا زیر سوال خواهد بود.

و البته در پایان  قطعا جمهوری اسلامی ایران  نیز با رصد دقدیق تحولات آمریکا تمهیداتی را برای کنترل شرایط پسا کودتا در نظر خواهد گرفت.