جاناتان برتون در کتاب خود با عنوان غولهای سرمایهگذاری، از خوانندگان خود دعوت می کند که دو سوال زیر را از خود بپرسند:
– آیا من در رویارویی و ارتباط با افراد بهتر از حد متوسط توانمند هستم؟
– آیا من رانندهای بهتر از حد متوسط هستم؟
برتون می گوید اگر شما هم مانند دیگر افراد باشید، احتمالا به این دو سوال پاسخ مثبت میدهید.
ﺩﺭ ﻗﻄﺐ ﺷﻤﺎﻝ شکارچی ها روشی ابداع کرده اند برای شکار گرگها ، به اینصورت که ﺭﻭﯼ ﺗﯿﻐﻪ ﺍﯼ برنده مقداری ﺧﻮﻥ می ریزند ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﺎﻟﺐ ﯾﺨﯽ ﻗﺮﺍﺭ داده ﻭ ﺩﺭ جای مناسبی ﺭﻫﺎ می کنند. ﮔﺮﮒ از بوی خون به سمت آن جذب شده و ﺁﻥ ﺭﺍ می بیند، یخ را به طمع ﺧﻮﻥ ﻟﯿﺲ ﻣﯿﺰﻧﺪ، ﯾﺦ روی تیغه کم کم ﺁﺏ می شود ﻭ ﺗﯿﻐﻪ تیز، ﺯﺑﺎﻥ سرد و بی حس شده ی ﮔﺮﮒ ﺭﺍ می بُرد.گرگها ﺧﻮﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ می بیند ﻭ به ﺗﺼﻮﺭ و خیال این که ﺷﮑﺎﺭ و طعمه ﺧﻮﺑﯽ پیدا کرده ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻟﯿﺲ می زند، اما نمی داند یا نمی خواهد بداند که با آن حرص وصف ناشدنی و شهوت سیری ناپذیر، دارد ﺧﻮﻥ ﺧﻮﺩش ﺭﺍ می خورد. ﺁﻥ ﻗﺪﺭ ﺍﺯ آن ﮔﺮﮒ زبان بسته ﺧﻮﻥ می رود تا به دست خودش کشته می شود. نه گلوله ای شلیک می شود، و نه حتی نیزه ای پرتاب میگردد اما گرگ با همه غرورش نابود میگردد.
این دقیقا حال روز خیلی از معامله گران بازارهای سرمایه است، که توسط خودشان به ورطه نابودی کشیده میشوند، و به سرنوشت این گرگهای قطب شمال گرفتار می شوند. معامله گر وقتی در ضرر فرو میرود و یا حتی کل سرمایه خود را را از دست می دهد گویی مغز او یخ می زند و بی حس میشود و به جای اینکه خود را از این وضعیت رهایی بخشد به معاملات پر ضرر خود ادامه میدهد و یا با زحمت و قرض , مجددا سرمایه ای فراهم نموده و شروع به سرمایه گذاری می کند غافل از اینکه این تیغه ی تیز در حال بریدن گردنش می باشد.
طمع، آرزوهای بزرگ، زود ثروتمند شدن، اعتماد به نفس کاذب، عدم مدیریت سرمایه، نداشتن حد ضرر، نداشتن استراتژی معاملاتی درست و …. تماما شکارچیان معامله گران هستند و شما را به روش شکار گرگهای قطب شمال به هلاکت میرسانند.
با توجه به مطالب بالا حتما متوجه شدید که راجع به چه موضوعی میخواهم صحبت کنم .غرور و اعتماد به نفس کاذب. یکی سرمایهاش را وارد بورس میکند، از قضای روزگار، در دوران مثبت و روند صعودی وارد بورس میشود یا اتفاقا سهامی را می خرد که سود خوبی میکند. این سرمایه گذار ، با حداقل سرمایه وارد بورس شده و فقط 500 هزارتومان سهام خرید نموده است. وقتی سهامش را بفروش میرساند میبیند که 30 درصد هم سود کرده و سرمایهاش 650 هزار تومان شده است.
اینجاست که رویاپردازی شروع میشود .کاش ماشینم را همان موقع فروخته بودم و 40 میلیون سهام میخریدم. اگه اینطور میکردم الان با 30 درصد سودی که کرده بودم، سرمایهام 52 میلیون تومان شده بود.
پیش خودفکر میکند که دیگر با دو یا سه معاملهای که انجام داده است استاد معاملهگری سهام شده و بالاخره تصمیم می گیرد که ماشینش رو بفروشد و وارد بازار کند، غافل از اینکه فراموش نموده موفقیت در یک معامله، دلیل نمیشود که معاملات بعدی هم بر وفق مراد پیش برود و همیشه و همیشه احتمال ضرر هست. (آن هم برای بیتجربهها و مبتدی ها )
اما کسی که از موفقیت خودش سرمست شده را مشکل بتوان قانع کرد، چون مدام روی ابرها پرواز میکند و سایر معامله گران روی زمین راه می روند .بقیه قضیه رو احتمالا متوجه شده اید. با کل سرمایهای که دارد سهام می خرد و به استدلال خود با تحلیل و بررسی هم این کار را انجام میدهد ولی اوضاع کاملا برخلاف چیزی که فکرآن را میکرد پیش میرود. قیمت سهام شروع به کاهش می کند , ولی از آنجایی که این شخص اعتماد به نفس کاذب دارد, اشتباهش را قبول نمیکند و در یک معامله بازنده تا جایی باقی می ماند که درصد زیادی از سرمایهاش را از دست بدهد.
اعتماد به نفس بیش از حد باعث میشود سرمایهگذاران تصمیمات دیگران را ناشی از احساسات، درک حسی، و هیجانات بدانند و منشاءتصمیمات خود را حاصل از تفکر و منطق تلقی کنند. اعتماد به نفس بیش از حد همچنین باعث میشود سرمایهگذاران تنها به دنبال جستوجوی قرائنی باشند که نظرات آنها را تایید میکند و شواهدی را که مخالف با نظرات آنها است نادیده بگیرند.
و به احتمال قوی چنین فردی برای همیشه از بورس دلسرد شود و یک فرصت بزرگ را برای رشد سرمایهاش از دست بدهد.جالب است بدانید که فرقی هم نمیکند که شما با چه میزان سرمایه وارد بورس شده اید چرا که سرمایه به هر میزان که باشد ,کم یا زیاد ,برای صاحب آن بسیار ارزشمند است.اگر 20 درصد ضرر کنید باید 25 درصد سود کنید تا سرمایه شما دوباره برگردد.اگر 30 درصد ضرر کنید باید 43 درصد سود کنید تا سرمایه شما دوباره برگردد.اگر 40 درصد ضرر کنید باید 67 درصد سود کنید تا سرمایه شما دوباره برگردد.
همیشه برای کسب سود در بازار فرصت هست. وقتی یک معامله سودآور انجام شد، به خودتان تبریک بگویید ولی به قول معروف جوزده نشوید و همیشه احتیاط را در پیش بگیرید.با پول کم معامله کنید و از آموزش های مربوطه برای یادگیری استفاده کنید تا همیشه بتوانید در این بازار باقی بمانید وکسب سود کنید.
بر اساس آنچه در خصوص اعتماد به نفس کاذب بیان شد، به سرمایهگذاران توصیه می کنم تا به شناخت و درک واقعی از میزان تواناییهای خود در بازار سهام دست یابند و با محدود کردن پیامدهای اعتماد به نفس کاذب از جمله تمایل به معاملات بیش از حد در راستای کاهش هزینه معاملات و افزایش بازدهی سبد معاملاتی خود تلاش کنند .اگر تصمیم دارید در بورس موفق باشید و کسب سود کنید حتماً آموزش ببینید، در دوره های آموزشی شرکت کنید و سعی کنید بر غرور و اعتماد به نفس کاذب خود غلبه کنید تا سود بیشتری در این بازار کسب کنید.
از مشاوره گرفتن از افراد غیر متخصص و غیر قابل اعتماد خودداری کنید و با تکیه بر دانش و اطلاعات خود شروع به معامله در بازار بورس کنید. و حتماً از شرکت های دارای مجوز مشاوره سرمایه گذاری, برای خرید و فروش ها مشورت بگیرید.همیشه به یاد داشته که بازار بورس بازاری سود ده برای افراد صبور و بازاری زیان ده برای افراد عجول و هیجانی است.