دسته : تحلیل نظامی
شماره : 13254224031
تاریخ : 15 ارديبهشت 1399
دروغگویی؛ روند توقف ناپذیر «من به نیروی دریایی ایالت متحده دستور داده‌ام که در صورت ایجاد مزاحمت قایق‌های توپ‌دار ایرانی برای کشتی‌های ما در دریا [خلیج فارس] به سوی آنها شلیک و آنها را منهدم کنند.»

بسمه تعالی

چهارشنبه سوم اردیبهشت 1399(22 آوریل) متن فوق در توئیتر انتشار یافت که طی آن دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا عنوان نموده بود:

«من به نیروی دریایی ایالت متحده دستور داده‌ام که در صورت ایجاد مزاحمت قایق‌های توپ‌دار ایرانی برای کشتی‌های ما در دریا [خلیج فارس] به سوی آنها شلیک و آنها را منهدم کنند.»

ماجرا به اعلام ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا مبنی بر ایجاد مزاحمت ۱۱ فروند قایق سپاه پاسداران در روز ۲۷ فروردین‌ماه ۹۹ (۱۵ آوریل ۲۰۲۰) برای ناوهای آمریکایی در شمال خلیج‌فارس برمی¬گردد. البته برای ناظران بین المللی هنوز دقیقاً مشخص نشده که کدامیک از طرفین برای دیگری مزاحمت ایجاد نموده؛ زیرا ایران نیز متقابلاً نیروهای آمریکایی را به عدول از مقررات بین‌المللی و پروتکل‌های دریانوردی  متهم کرده و اعلام داشته این ناوهای جنگی آمریکا بودند که برای شناورهای این کشور در خلیج فارس مزاحمت ایجادکرده¬اند. ولی گذشته از این حرفها آنهایی که ترامپ را می شناسند، بر این امر واقفند که این ادعای او تا واقعیت خیلی فاصله دارد.

زیرا ترامپ در بلوف زدن ید طولایی داشته بطوریکه جهت مثال آوردن برای این موضوع نیاز به جستجوی زیاد نبوده و پیشینه تهدیدهای تند و عقب نشینی و واکنشهای منفعلانه وی شهره عام و خاص است. زمانیکه کشتی‌های جنگی آمریکا، از جمله ناو غول‌پیکر یو.اس.اس کارل وینسون و چند ناو هدایت کننده موشک، از مسیر تعیین شده خود به سوی استرالیا تغییر جهت دادند و عازم آب‌های اطراف کره شمالی شدند، همگان تصور کردند که عنقریب آمریکا، کره شمالی را نابود خواهد کرد. ترامپ تهدید کرد که کره شمالی را در آب و آتش فرو خواهد برد اما ناگهان جهانیان او را در حال گفتگو با کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی دیدند. 

در انهدام پهپاد گلوبال هاوک ، پیشرفته ترین پهپاد جاسوسی آمریکا نیز عملکرد مشابهی از ترامپ به نمایش درآمد.

وقتی ایران بامداد پنجشنبه 30 خرداد 1398 پهپاد 180 میلیون دلاری آمریکا را سرنگون کرد، عکس العمل اولیه ترامپ قابل تأمل بود. او بلافاصله در توئیتی کوتاه‌ نوشت:

«ایران اشتباه بسیار بزرگی مرتکب شد.»

طبیعی است که برداشت همگان از این جمله یعنی منتظر اقدامات بعدی ترامپ باشید. رسانه‌ها هم از جلسه اضطراری در کاخ سفید با حضور رئیس‌جمهور آمریکا خبر دادند. ولی درست آن موقع که همگان منتظر شدت عمل از سوی ترامپ بودند، او در رسانه ها ظاهر شد و از ایران بابت سرنگونی پهپاد بدون سرنشین آمریکا تشکر کرد. او در جمع خبرنگاران گفت:

«ایران در سرنگون نکردن هواپیمایی که سرنشین داشت، بسیار هوشمندانه عمل کرد و پهپاد آمریکایی را هدف قرار داد و ما از این اقدام آن‌ها قدردانی می‌کنیم.» این، خفت بارترین وضعیت ترامپ در مقابل ایران بود و تا مدتها دستمایه کمدین های آمریکایی گردید.  

تنش دیماه 1398 اوج دروغگویی و بی آبرویی ترامپ بود. پس از ترور سردار سلیمانی، ترامپ جهت ممانعت از اقدام متقابل ایران، سیاست تهدید و ارعاب را در پیش گرفت. وی ایرانیان را به پاسخ کوبنده آمریکا در صورت هر گونه واکنش احتمالی وعده داد. او توئیت کرد:

« اگر ایران به هر فرد یا هدف ایالات متحده حمله کند، آمریکا سریعاً و به صورت کامل حمله متقابل می‌کند و چه بسا (این حمله) به طریقی نامتناسب باشد.»

ترامپ حتی پا را فراتر نهاد و در بخشی از توییت‌ها اعلام کرد:

«ما 52 مکان و سایت را که برخی از آن‌ها ارزش بسیار بالایی از نظر فرهنگی دارد، تحت نظر داریم. ایران و خود این اهداف تحت حمله سریع و شدید قرار خواهند گرفت». آن روزها هر کس اخبار رسانه ها را دنبال می کرد بدون تردید اعتقاد داشت که بهتر است ایران هیچگونه اقدامی نکند وگرنه با واکنش مرگبار آمریکا روبرو خواهد شد. اما ایران پنجمین روز شهادت سردار سلیمانی (18 دی ماه) بی توجه به هجمه رسانه ای و تهدیدات پی‌درپی آمریکا، پایگاه‌های عین الاسد و اربیل را با موشک مورد هدف قرار داد.

ایرانی‌ها حتی ساعت حمله را همان ساعت ترور سردار سلیمانی 1:20 نیمه شب انتخاب کردند. ایران می توانست این حمله را به یکی از گروه‌های مقاومت که در منطقه پراکنده اند محول نماید و بدین ترتیب از بار مسئولیت آن نیز به دور باشد. ولی به عمد و با اعلام قبلی و از خاک خودش این عملیات را انجام داد. این امر عرصه را بر ترامپ تنگ تر کرد. او با محاسبات اشتباه و سیاست نسنجیده خود، آمریکا را در مسیر جنگ دیگری قرار داد. اما ترامپ آسیبها و تلفات موشکباران پایگاه عین الاسد را پنهان نگاه داشت تا ضمن کاهش تأثیرات شوک حمله ایران، ادعا کند که بازدارندگی علیه ایران را احیا کرده است.

او یا باید تلفات حقیقی را اعلام می کرد که در آن صورت تحت فشار پاسخ به این حمله قرار می گرفت، یا اینکه باید «جعل واقعیت» می کرد تا مجبور به واکنش نظامی به پاسخ ایران نشود؛ و او راه دوم را انتخاب کرد؛ زیرا ترامپ به خوبی می دانست که در صورت حمله مجدد، ایران باز و چه‌بسا شدیدتر پاسخ خواهد داد و این می‌تواند منجر به آغاز جنگی تمام عیار در منطقه شود که ترامپ به شدت از آن هراس دارد و چه بسا شانس انتخاب در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده را از دست بدهد. لذا فرمول سانسور و ارائه قطره‌چکانی اطلاعات به مردم آمریکا، از سوی او تجویز گردید. ترامپ با توجه به لفاظی های چند روز پیش، حتماً باید عکس العمل نشان می داد که نداد. 

با در نظر گرفتن موارد فوق و بسیاری موارد دیگر نتیجه می گیریم که دستور اخیر ترامپ چیزی جز یک دروغ مصلحتی نم -تواند باشد. اما سؤال اساسی که در این خصوص مطرح می¬باشد اینکه هدف ترامپ از اشاعه دستور دروغین «هدف قرار دادن قایق¬های ایرانی» چه می باشد؟ 

واقعیت این است که در حال حاضر ترامپ روزهای سختی را می گذراند. هنوز مدت زیادی از استیضاح وی در کنگره نگذشته، که کرونا گریبانش را گرفته است. عملکرد او در مقابله با ویروس کرونا اصلاً قابل قبول نبوده و انتقادات شدیدی را در پی داشته است. شاید اولین اتهام ترامپ در این خصوص اقدام ضعیف و اتخاذ تدابیر دیرهنگام باشد. ترامپ در 2 فوریه، یعنی بیش از یک ماه پس از انتشار گزارشاتی مبنی بر شیوع ویروس در شهر ووهان چین دستور منع پرواز از چین به آمریکا را صادر کرد و یک ماه بعد از آن تصمیم به اتخاذ محدودیتهای مسافرتی از اروپا به آمریکا را گرفت. این در حالیست که بر اساس تحقیقات اخیر مشخص شده که ویروس کرونا نه از چین بلکه از طریق اروپا به آمریکا منتقل شده است و این یعنی 2 ماه تأخیر در اقدامات پیشگیرانه. با شیوع و اوج¬گیری بیماری، او بجای تأمین نیازمندیهای بهداشتی کادر درمان و تجهیزات درخواستی بیمارستانها، سردخانه¬های سیار را در کنار بیمارستانها برای نگهداری اجساد مستقر کرد.

ترامپ به عنوان شخص اول کشور، با مسخره بازی و به شوخی گرفتن ویروس کرونا، ادعا کرد که کرونا توطئه دموکرات ها برای تخریب اوست. او با اتلاف وقت و از دست دادن زمان طلایی برای پیشگیری از اپیدمی، موفق شد شعار «اول آمریکا» را جامه عمل بپوشاند؛ البته با احراز مقام اول مبتلایان و تلفات در بین تمام کشورهای جهان.

پاندمی کرونا یک تهدید فراگیر برای کلیه کشورهاست؛ لیکن برخی از دولتها با اقدامات مؤثر خویش، از این تهدید، یک فرصت برای همدلی، انسجام و همگرایی ملی ساختند ولی برخی دیگر همچون دولت ترامپ با فرصت سوزی و بی برنامگی، جان تعداد بیشتری از شهروندانشان را تسلیم کرونا کردند. لذا کاملاً مشهود است که تهدید قایقهای ایرانی نه در راستای امنیت ملی ایالات متحده، بلکه با هدف انحراف فضای رسانه ای و افکار عمومی آمریکا از مدیریت ضعیف دولت ترامپ در بحث مقابله با شیوع ویروس کرونا انجام شده است. یک نوع واکنش انفعالی در برابر شکستی که دونالد ترامپ در فضای سیاسی آمریکا با آن روبه‌رو است.

از سرگشتگی دولت ترامپ در مواجهه با کرونا که بگذریم، تبعات اقتصادی این بیماری نیز غیر قابل تصور بوده است. بر اساس اعلام وزارت کار آمریکا روز پنجشنبه 5 اردیبهشت، شمار بیکاران کرونایی ایالت متحده از مرز ۲۶ میلیون نفر گذشت. براساس پیش‌بینی دفتر بودجه کنگره آمریکا نیز نرخ بیکاری با رقم ۱۶درصد به اوج خود می‌رسد و در طول سال ۲۰۲۱ نیز دو رقمی خواهد ماند. این دفتر همچنین کسری بودجه واشنگتن را در سال مالی جاری رقم رکوردشکن ۳.۷ تریلیون دلار پیش بینی کرده است. با رکود ناشی از کرونا و توقف کسب و کارها، کاهش قیمت نفت قابل پیش بینی بود ولی در مورد نفت آمریکا یک رکورد شکنی روی داد.

در معاملات جهانی هفته گذشته دوشنبه، قیمت نفت آمریکا ۳۰۶ درصد سقوط کرد. در این روز با حدود ۶۰ دلار سقوط، قیمت هر بشکه نفت به منفی ۳۷ دلار و ۶۳ سنت رسید. به زبان ساده، عرضه‌کنندگان نه تنها از خریداران نفت آمریکا پول نمی‌گیرند، بلکه حتی به آن‌ها ۳۷.۶۳ دلار هم پول می‌دهند تا از شر بشکه‌های نفت‌شان خلاص شوند.

 این وضعیت در جامعه لیبرالی مثل آمریکا، برای کسی که می خواهد امسال در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کند اصلاً مناسب نیست و بطور حتم مردم آمریکا شرایط کنونی را در روز رأی گیری ملاک انتخاب خود قرار خواهند داد. بنابراین به نظر می رسد  دادن دستور شلیک ناوهای آمریکایی به قایق های سپاه در خلیج فارس، یک پروپاگاندا و عملیات روانی برای ترامپ است تا بتواند به وسیله آن شرایط را برای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به نفع خود مدیریت کند. تصور درگیری در خلیج فارس و غرق شدن ناوهای آمریکایی، برای ترامپ مانند یک کابوس است.لذا در شرایط فعلی احتمال بروز درگیری میان ایران و آمریکا وجود ندارد. خلیج فارس هنوز هم در زمینه تأمین انرژی جهان اهمیت فوق العاده ای دارد.

از اینرو تنشهایی که در این منطقه رخ دهد، در بازار و قیمت جهانی نفت نیز تاثیرگذار خواهد بود. ترامپ می¬دانست که صدور چنین دستوری، واکنش سخت مقامات ایرانی را به دنبال خواهد داشت و اینطور هم شد؛ سخنگوی نیروهای مسلح ایران، فرمانده سپاه ایران، وزیر امور خارجه ایران، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، از جمله افرادی بودند که به این اقدام ترامپ واکنش نشان دادند، حتی کار به احضار سفیر سوئیس بعنوان حافظ منافع آمریکا، به وزارت خارجه ایران نیز کشید. 

ترامپ با آگاهی از این امر سعی دارد با اظهارات ماجراجویانه، بر بازارهای نفتی شوک وارد کرده و اعلام کند در صورت درگیری میان ایران و آمریکا در خلیج فارس، عرضه نفت با مشکل رو به رو خواهد شد؛ البته در اجرای این هدف تا حدودی موفق عمل کرد و باعث شد قیمت نفت روند صعودی به خود بگیرد بطوریکه قیمت نفت تگزاس در بازارهای جهانی به قیمت ۱۶.۵۰دلار در هر بشکه رسید. از سوی دیگر او امیدوار است با عَلَم کردن یک تهدید خارجی بنام ایران، با انحراف نقطه تمرکز رسانه ها، قدری از فشار افکار عمومی مطالبه¬گر آمریکا از روی خود بکاهد. 

ترامپ در ترور سردار سلیمانی قمار کرد و بدجوری هم این قمار را باخت، او می خواست در سال انتخابات، ژست یک رئیس‌جمهور مقتدر مثل رونالد ریگان را بگیرد که کاملاً برعکس از آب درآمد از این رو با توجه به نزدیک شدن به کارزار انتخابات (نوامبر سالجاری میلادی) بعید به نظر می رسد که خودش را درگیر غائله¬ای دیگر کند. بنابراین تهدید هدف قرار دادن شناورهای ایرانی در خلیج فارس، در این برهه زمانی چیزی جز بلوف مصلحتی نبوده و این دروغ نیز به لیست هزاران دروغ گفته شده از سوی ترامپ در طول 3 سال ریاست جمهوری وی اضافه می شود. لذا شایسته است که بگوییم این دروغ نیز در ادامه روند دروغگویی بدون توقف ترامپ مطرح شده است.

او در پایان سال سوم زمامداری اش، رکورد پایدار و باور نکردنی 16 هزار 241 مورد گمراه کننده و خلاف واقع را از خود بر جای گذاشت که قطعاً تا ابد متعلق به خودش بوده و در آینده توسط هیچ کس شکسته نخواهد شد.