تحلیلگر ایران زمین تورم زدایی از حرف تا عمل: راهکار های عملی برای مقابله با آن
تفکر غالب در بدنه برنامه ریزان دولتی آن است که از طریق مالیاتهای غیرمستقیم درآمدهای بیشتری کسب نموده و ارزش بدهیهای خود را کاهش میدهند.
جمنا توانست زمینه و مقدمه اتحاد و انسجامی ولو تقریبی را برای اصولگرایان رقم بزند. قطعا جمنا نیازمند اصلاح و ترمیم برای انتخابات بعدی است ولی جمنا تا همین جا هم مشخص کرد که اصولگرایان در گام اول توانستند نفرین احمدینژاد را تا حدودی از سر باز کنند و تقریبا نفرات و جریانهایی که پیشتر طرد شده بودند را جذب کند.
به گزارش ایران زمین، اصولگرایان خود را مهیای انتخاباتی میکنند که طی یک دهه برایشان آنچنن که میخواستند شیرین نبود. رویایی که شاید دولت دهم و مجلس نهم اصلیترین عاملش بودند. آن هم در شرایطی که محافظهکاران دیروز و اصولگرایان امروز و جمناییهای نوین در یک دوران تقریبا 10 ساله تقریبا حرف اول و آخر را در پاستور و بهارستان را میزدند.
اما همیشه همه چیز مطابق میل پیش نمیرود. شکست در انتخابات 92 و ناکامی در ادوار انتخاباتی 94 و 96 بیش از آنکه به شکست در نتایج مختصر شود زمینه اختلافات را فراهم کرد و مهمترین محور این اختلافات جایگاه و سهم احزاب و جریانها در ائتلافهای انتخاباتی بود. اصولگرایان در این ماجرا طرحها و پیشنهادات مختلفی را از سر گذراندند و حتی در مقطعی چنین تصوری ایجاد شد که تحولات گستردهای در راه خواهد بود.
ولی واقعیت آن بود که امکان چنین تحولاتی نبود و مهمتر آنکه اصولگرایان نتوانسته بودند که یک ساختار و نظام مدرن انتخاباتی و ائتلافی را تشکیل بدهند و همچنان با همان رسم سابق ریشسفیدی پیش رفته بودند؛ راهکاری که به مرور نتوانست خودش را با اتفاقات روز همگام کند و همین باعث شد تا آنان از قافله رقابت جا بمانند.
بدون شک مهمترین چالش یک دهه اخیر اصولگرایان را باید محمود احمدینژاد دانست. چهرهای که توانست با حمایت اصولگرایان و البته انشعاب اصلاحطلبان برای 8 سال طعم ریاست بر پاستور را تجربه کند. آمدن او بعد از دولت اصلاحات فرصت خوبی را فراهم کرد تا محافظهکاران تاحدودی بتوانند مواضع خودشان را در دولت نهم جستوجو کنند ولی همه این نقشهها خیلی زود با اولین جرقههای جدایی طلبانه دولت وقت از اصولگرایان برآب شد.
احمدینژاد و احمدینژادیها به سبب اختلافاتی که مقدمه آن از استانداریها و فرمانداریها شروع شده بود، رفته رفته نسبت به هم سرد شدند تا اوج این اتفاقات در دولت دهم شکل عیان و آشکاری بگیرد. مثل آنچه که در بهارستان رقم خورد و در یک جلسه پرحاشیه مجلس در حمایت از علی لاریجانی رای به عزل وزیر کار وقت داد و در آن جلسه حتی محمود احمدینژاد به نشان قهر جلسه را ترک کرد.
این حاشیه ادامه داشت با عمر دولت دهم بدتر هم شد و کار به جایی رسید که مجلس تماما اصولگرا بحث طرح سوال و حتی طرح عدم کفایت رییسجمهوری را میخواست راه بیاندازد که البته تامین همین مقدمات اندک نیز اختلافات بین دولت و اصولگرایان را شعلهور کرد؛ شعلهای که در انتخابات 92 اصولگرایان را با مجموعهای از اختلافات گسترده محکوم به شکست کرد.
اما این پایان ماجرا نبود. اصولگرایان در انتخابات 94 هم نتوانستند اهداف خودشان را در انتخابات عملیاتی کنند و در چند کلانشهر مانند تهران تمامی کرسیها را به رقیب واگذار کردند.
آنجا بود که احمدینژادیها خیز خود را برای انتخابات برداشتند. اگرچه که این اقدام نتیجهای نداشت و سرانجام به ردصلاحیت آنان انجامید ولی مسبب ایجاد اختلافات بیشتر بین اصولگرایان شد. انگار حمایت از احمدینژاد نفرینی برای آنان شده باشد.
تشکیل جمنا در این دوران بحرانی مهمترین اقدام اصولگرایان بود. هرچند که از قبال این تشکیلات جدید اصولگرایان نتوانستند در انتخابات 96 پیروز میدان باشند ولی جمنا توانست زمینه و مقدمه اتحاد و انسجامی ولو تقریبی را برای اصولگرایان رقم بزند. قطعا جمنا نیازمند اصلاح و ترمیم برای انتخابات بعدی است ولی جمنا تا همین جا هم مشخص کرد که اصولگرایان در گام اول توانستند نفرین احمدینژاد را تا حدودی از سر باز کنند و تقریبا نفرات و جریانهایی که پیشتر طرد شده بودند را جذب کند.
بنابراین جمنا را میتوان فصل دوباره اصولگرایان نامید، اگر و تنها اگر جمنا بتواند اتحاد و انسجام حداکثری را برای آنان رقم بزند. حسین کنعانی مقدم سخنگوی فراکسیون اصولگرایان خانه احزاب ایران بر این مساله تاکید دارد که «اصولگرایان بیش از هرچیز باید اتحاد را جست و جو کنند».
اما پیش از اتحاد شاید لازم باشد که اصولگرایان زمینه بازگشت همه نیروها و جریانهای مطرود خودشان را فراهم کنند؛ چهرههایی چون علی لاریجانی، علی مطهری، احمد توکلی، علیاکبر ناطق نوری و حتی حسن روحانی و .... که امروز با بازگشت خودشان در اردوگاه اصولگرایان قطعا نقش مهمی و موثری را میتوانند ایفا کنند.
علاوه بر این، گام دیگری اصولگرایان در این دوره به آن نیاز دارند ایجاد نوعی جوانگرایی بین نیروها است. اتفاقی که مشابه آن در لیست انتخاباتی اصلاحطلبان برای شورای شهر رخ داد و برخلاف انتقاداتی که مطرح شد، توانست حمایت قشر جوان را به همراه داشته باشد.
همچنین اصولگرایان باید توزیع قدرت بین جریانهای سیاسی را در جمنا گستردهتر کنند و زمینه آن را فراهم کنند تا جریانهای بیشتری در ائتلاف انتخاباتی شرکت کنند که این اتفاق عملا به اتحاد حداکثری کمک خواهد کرد؛ اتفاقی که در دوره قبل رعایت نشد تا شاهد تشکیل لیستها و ائتلافهایی از جانب برخی اصولگرایان باشیم که متفاوت از لیست و ائتلاف جمنا بود.
اصولگرایان که جمنا را تشکیل دادهاند باید تلاش کنند که مواضع خودشان را نسبت به جامعه و مشکلات کشور و مسائل بینالمللی به روز شده کنند. این مساله را کنعانی مقدم چنین تعبیر میکند که اصولگرایان متطابق با شرایط روز کشور اهداف و برنامهها و اقدامات انتخاباتی و حتی سیاستگذاریهای پس از آن را اولویتبندی کنند.
البته در همین اولویتبندی نیز مباحث زیادی مطرح است. محمدباقر قالیباف این مساله را تحت عنوان «نواصولگرایی» چندی پیش مطرح کرد و خواستار ایجد تغییرات متعدد در ساختار اصولگرایان با همین تئوری شد. احمد کریمی اصفهانی عضو جبهه پیروان خط امام و رهبری اما این تغییرات و اولویتبندی را در یک چارچوب متعادل بین اصول سابق و شرایط روز جامعه تعریف کرده و نام این دیدگاه را اصطلاحا مطالبهگری اصولگرایانه مینامند.
تفکر غالب در بدنه برنامه ریزان دولتی آن است که از طریق مالیاتهای غیرمستقیم درآمدهای بیشتری کسب نموده و ارزش بدهیهای خود را کاهش میدهند.
ربات Chat GPT این روزها سروصدای بسیاری به راه انداخته و بسیاری از علاقهمندان به این حوزه، هر روز مشغول چت کردن با رباتی هستند که با شما حرف میزند، راهنماییتان میکند و حتی کارهایتان را با سرعتی باورنکردی انجام میدهد؛ آن هم تا حدی زیادی رایگان!
شواهد نشان می دهد که یکی از دو دشمن اصلی ایران یعنی آمریکا و اسرائیل در حمله اخیر در اصفهان نقش داشته و در این اقدام، با یکی از دو کشور آذربایجان و اوکراین همکاری کرده است.