تحلیلگر ایران زمین تورم زدایی از حرف تا عمل: راهکار های عملی برای مقابله با آن
تفکر غالب در بدنه برنامه ریزان دولتی آن است که از طریق مالیاتهای غیرمستقیم درآمدهای بیشتری کسب نموده و ارزش بدهیهای خود را کاهش میدهند.
فصل سوم سریال ستایش مدتی است از شبکه سوم سیما آغاز شده است، نکتهای که از همان روز اول برای خیلی ها مساله ساز و شد، زبان انتقادی منتقدین را به سمت این سریال تند کرد، موضوع چهره ستایش با بازی نرگس محمدی بود که در مقایسه با فصل دوم جوانتر شده بود و این درحالی است که گذر زمان بر چهره چروکی می نشاند و چه بسا او را پیرتر می کند نه جوان تر!
فصل سوم سریال ستایش مدتی است از شبکه سوم سیما آغاز شده است، نکتهای که از همان روز اول برای خیلی ها مساله ساز و شد، زبان انتقادی منتقدین را به سمت این سریال تند کرد، موضوع چهره ستایش با بازی نرگس محمدی بود که در مقایسه با فصل دوم جوانتر شده بود و این درحالی است که گذر زمان بر چهره چروکی می نشاند و چه بسا او را پیرتر می کند نه جوان تر!
به گزارش گروه فرهنگی ایران زمین، موضوع گریم بازیگران به خصوص در فیلم ها و سریال هایی که به دوم و سوم و دهم کشیده می شوند، چندان موضوع تازه ای نیست و در این مورد بسیاری گفته اند و شنیده ایم و نزدیک ترین آن ها به ستایش و پیش تر از آن ماجرای کیمیا با بازی مهراوه شریفی نیا بود که در آن زمان منتقدان بسیاری داشت و خیلی ها در موردش گفتند و شنیدیم.
اما ماجرای ستایش از این قرار است که بلافاصله بعد از پخش فصل سوم سریال، جمعی از مخاطبان با راه اندازی هشتگ #ستایش و #نرگس محمدی در توییتر به نقد گریم ضعیف هنرپیشه اصلی داستان یعنی ستایش پرداختند و پا فراتر گذاشتند و در رویکردی انتقادی به شیوه ای طنازانه این اتفاق را با ماجرای بنجامین باتن مقایسه کردند، که هرچه سنش بالا میرفت جوانتر میشد و این گونه بود که نرگس محمدی بنجامین باتن تلویزیون ایران شد.
اگر بخواهیم منصفانه به این نقدها بنگریم، ماجرا این است که گوشه و کنار شنیده می شود وقتی در برخی سریالها که زمان فیلمبرداری به درازا کشیده بازیگران اجازه نمیدهند گریم زیادی بر روی صورت آنها انجام شود، ممکن است چنین اتفاقاتی رخ بدهد و در مورد ستایس نیز دور از ذهن نیست که شاید یکی از احتمالات همین باشد و نرگس محمدی هم اجازه گریم سنگین نداده باشد و بازار انتقادها گرم شود.
شاید اگر ماجرا فقط همین بود، مساله عادی می نمود اما وقتی آرمان زرین کوب، تهیه کننده این سریال در اظهار نظری به منتقدان می تازد و عنوان می کند، این که شما میگویید در فصل سوم ستایش خیلی جوان شده است، علتش این است که من میگویم او صاحب انگیزه و آرامش شده، پس با نشاط تر شده است!
وی درباره تفاوت فاحشی که گریم ستایش چهلساله در فصلهای دو و سه دارد، میگوید: «باید تفاوت داشته باشد. چون دستور کار ما، فیلمنامه است. فیلمنامه به ما میگوید با یک ستایشی مواجه هستیم که هیچ مشکلی در زندگیاش ندارد و آرامش دارد. حالا آنجا ابروهایش بور بوده و اینجا مشکی است. صورتش لاغرتر و کمی بشاشتر شده است. اما از لحاظ سنی شما نمیتوانید بگویید ستایشی که میبینید چهلساله نیست و سی یا بیستوپنجساله است.»
اینجاست که تنور انتقادها داغ می شود و زبان نقد تیزتر، چرا که به زعم بسیاری انگیزه و آرامش جلودار گذر زمان و چروک های حاصل از غبار زمان نمی شود، آن هم برای زنی که با آن همه مصیبت در اوج جوانی بیوه شده و چه سختی ها که نکشیده، هر چه قدر هم حالا با بزرگ شدن فرندانش فراغ خاطر یافته باشد، از دوره پیش که جوان تر نمی شود، مگر این که صورت خود را به دست جراحان سپرده باشد!
درست همین جاست که صحبت های تهیه کننده ستایش به مذاق خیلی ها خوش نمی آید و آن را توجیه و چه بسا توهین به احساس و ادراک مخاطب عام نام می نهند و زبان نقدها گزنده تر می شود که این چه حرف هایی بود و لاقل کاش هیچ اظهار نظری نمی کردید که شان مخاطب بسیار بیشتر از این اظهار نظرهای عجیب است و پای گریم ایران به میان می آید و زبان نقد را به سمت گریم می برد که این گونه ضعف ها توهین به جایگاه گریم کشور و بزرگان این حرفه است.
حرفه ای که به عقیده بسیاری، جایگاه قابل قبولی در سطح جهانی قرار دارد و این گریم غیر حرفهای سریال ستایش یک نوع بی احترامی به کُل گریم ایران است و دهن کجی به نام هایی همچون بیژن محتشم، جلالالدین معیریان، فرهنگ معیری، عبدالله اسکندری است و عصر ایران نیز در گزارشی به آن اشاره کرد.
البته به گذشته که برگردیم، نمونه های انتقادی به گریم های مختلف در تلویزیون ما کم نیست و پیش از این حتی به گریم هایی در مختارنامه، در چشم باد و یوسف پیامبر هم انتقاد شده بود، اما ماجرای ستایش با اظهار نظر تهیه کننده جنجالی شد و این بحث را مطرح کرد که اظهار نظرهای این چنینی تا کی ادامه خواهد داشت و چرا ما جایی نمی ایستیم و نمی گوییم آقای عزیزی که نقد می کنی شاید درست می گویی و حرفت حق، یا لااقل پاسخ دیگری نمی دهیم که چه می دانم امکانش نبود، بازیگرم اجازه نداد، نمی شد یا هر پاسخ منطقی دیگری، نه این که صورت مساله را پاک کنیم و بگوییم، آقایی که نقد می کنی چشمانت را باز کن این آدم الان حال خوبی دارد پس جوان شده و فلان و بهمان و همان ها که خودتان می دانید!
راستش را بخواهید این نوع پاسخ ها با فرهنگ انتقادپذیری تفاوت فاحشی دارد و اگر منصفانه بنگریم باید بگوییم آدم های نقدپذیری نیستیم و ای کاش این فرهنگ را بیشتر درونمان بیشتر پرورش می دادیم که اگر بود دنیا گلستان می شد و اینجاست که بار دیگر روی سخنمان با زرین کوب هاست که: با خرابات نشینان ز کرامات ملاف، هر سخن وقتی و هر نکته مکانی دارد!
تفکر غالب در بدنه برنامه ریزان دولتی آن است که از طریق مالیاتهای غیرمستقیم درآمدهای بیشتری کسب نموده و ارزش بدهیهای خود را کاهش میدهند.
ربات Chat GPT این روزها سروصدای بسیاری به راه انداخته و بسیاری از علاقهمندان به این حوزه، هر روز مشغول چت کردن با رباتی هستند که با شما حرف میزند، راهنماییتان میکند و حتی کارهایتان را با سرعتی باورنکردی انجام میدهد؛ آن هم تا حدی زیادی رایگان!
شواهد نشان می دهد که یکی از دو دشمن اصلی ایران یعنی آمریکا و اسرائیل در حمله اخیر در اصفهان نقش داشته و در این اقدام، با یکی از دو کشور آذربایجان و اوکراین همکاری کرده است.