به گزارش گروه تحلیلی و آینده پژوهی پایگاه خبری تحلیلی ایران زمین، پیشتر به عملیات مأرب که یکی از مهمترین رویدادهای جنگ داخلی یمن طی سالهای اخیر است پرداختیم و متذکر شدیم که انصار الله قصد دارد پیش از اجرای طرح بایدن در یمن و جدی شدن بحث مذاکرات سیاسی، کار آن را یکسره سازد.؛ اما مهمترین جنبه این عملیات را باید مقدمهسازی برای تجزیه یمن دانست و بدون توجه به این مسأله، نباید عملیات مأرب را ارزیابی کرد.
تصرف مأرب توسط انصار الله باعث تجزیه یمن خواهد شد؟
مأرب این روزها مهمترین آوردگاه عملیاتی در جنگ یمن است. پیشتر در گزارشی، اهمیت اقتصادی و انسانی این عملیات و همچنین مختصات و استعدادهای طرفین نبرد را تشریح کردهایم. در رسانههای حامی انصار الله، تصرف احتمالی بر مأرب را «فتح الفتوح» میخوانند و حتی عدهای فراتر رفته و میگویند با سیطره صنعا بر انصار الله، نسخه عبد ربه منصور هادی برای همیشه پیچیده میشود!
در این میان، نکته بسیار مهمی که در رسانههای داخلی مغفول واقع شده، مسأله «تجزیه یمن» است. واقعیت این است که عملیات مأرب، میتواند مقدمه تجزیه یمن باشد و از این منظر باید تصرف استان مأرب را مورد توجه قرار داد. در این گزارش، ارتباط میان تجزیه یمن و تصرف مأرب را مورد توجه قرار دادهایم. برای درک بهتر این نکته، باید ابتدا زمینههای تجزیه یمن و نیروهای فعال میدانی در جنگ این کشور را مورد توجه قرار داد.
جنبش جنوبی؛ در پی احیای «جمهوری جنوبی یمن»
یکی از واقعیتهای جاری در کشور یمن را باید تمایلات تجزیهطلبانه جنوبیها دانست. در سال ۱۹۶۳ بریتانیا به عنوان حاکم این منطقه، کشور «اتحاد جنوب الجزیرة العربیة» را تأسیس نمود؛ اما یک سال بعد سوسیالیستها و کمونیستها در جنوب یمن قیام کردند که نتیجه آن، سه سال بعد حاصل شد: «تأسیس جمهوری خلق یمن جنوبی»
به این ترتیب از سال ۱۹۶۷ تا سال ۱۹۹۰ به مدت تقریبا ۲۳ سال کشور مستقل یمن جنوبی به پایتختی «عدن» وجود داشت. در سال ۱۹۹۰ و همزمان با سقوط نظامهای کمونیستی و در آستانه فروپاشی اتحادیه جماهیر شوروی، دولت یمن جنوبی نیز به تاریخ پیوست و عدن با صنعا متحد شد تا دولت واحد و یکپارچه یمن تشکیل گردد.
نقشه کشورهای یمن شمالی و جنوبی
طی سالهای ۱۹۶۷ تا ۱۹۹۰، یمن شمالی و جنوبی دو کشور مستقل و مجزا از یکدیگر بودند.
علیرغم اتحاد سال ۱۹۹۰، همچنان گرایشهای تجزیهطلبانه در جنوب یمن وجود داشت و در سال ۱۹۹۴ نخستین جنگ داخلی یمن واحد آغاز شد. در این سال، جنوبیها بار دیگر پرچم استقلال را برافراشتند و خواستار تجزیه یمن و تأسیس کشور مستقل جنوبی شدند. با این حال، دولت مرکزی به ریاست «علی عبدالله صالح» با سرکوب جنوبیها توانست یکپارچگی یمن را حفظ کند. «عیدروس الزبیدی» از فرماندهان برجسته جنوبی با فرار از طریق دریا، در سال ۱۹۹۶ جنبش «حتم» را برای تجزیه یمن تأسیس کرد. الزبیدی در سال ۲۰۰۸ جنبش آزادسازی جنوب موسوم به «الحراک» را تأسیس نمود و یک سال بعد قیام جدید را آغاز کرد.
در سال ۲۰۱۱ و همزمان با خیزشهای گسترده در یمن علیه دیکتاتوری علی عبدالله صالح، هواداران الحراک نیز با پرچمها و نمادهای خود به خیابان آمدند و در برکناری رئیس جمهور وقت یمن نقشآفرین بودند. آنها یک سال بعد، شاخههای نظامی خود را به صورت گسترده رونمایی کرده و از جوانان داوطلب در جنوب برای نیروگیری و سازماندهی در ارتش خود دعوت نمودند.
در سال ۲۰۱۳ عیدروس الزبیدی با حمایت امارات، استان «ضالع» را تصرف کرد و به این ترتیب نخستین منطقه به صورت رسمی تحت سیطره تجزیهطلبان جنوبی درآمد. دو سال بعد با ورود رسمی و گسترده امارات به یمن، جنوبیها نیز به قدرت بیشتری دست یافتند و آشکارا علیه دولت منصور هادی فعالیت کردند. یک سال بعد ارتش موسوم به «الحزام الامنی» در کنار «قوات النخبة» زیر نظر امارات تأسیس و تسلیح شدند تا دومینوی تجزیه یمن را با جدیت آغاز کنند. آنها در سال ۲۰۱۷ رسما «المجلس الانتقالی» را تشکیل دادند تا به عنوان ضلع سوم بحران یمن، مسیر تجزیه یمن را پیش ببرند.
مأرب؛ گامی در مسیر تجزیه یمن؟!
در حال حاضر وضعیت آرایش نیروهای نظامی و سیاسی یمن را به طور کلی میتوان در سه دسته بزرگتر و اساسی قرار داد: «انصار الله و متحدین آن»، «دولت منصور هادی و متحدین آن» و «گروههای تجزیهطلب جنوبی به محوریت شورای انتقالی». البته خارج از این دستهها نیز جناحهایی وجود دارند؛ مانند ائتلاف قبائل تهامیها در غرب یا قبائل المهره در شرق و همچنین نیروهای وفادار به «علی عبدالله صالح» و... ؛ اما وزن این نیروها در سطح ملی یمن بسیار پایین بوده و عموما به عنوان بازیگران منطقهای یا محلی میتوانند مؤثر باشند. در سطح ملی، همان طور که پیشتر ذکر شد، بازیگران اصلی و مؤثر، همین سه دسته هستند: «انصار الله»، «منصور هادی» و «تجزیهطلبان جنوبی».
نقشه تقریبی مناطق تحت سیطره گروههای مختلف در یمن
منصور هادی از بدنه حزب «مؤتمر» است و همین حزب، استخوانبندی اصلی دولتش را تشکیل میدهند. حزب مؤتمر، اصلیترین عامل حفظ وحدت ملی یمن یا اتحاد یمن شمالی و جنوبی بوده است. علاوه بر مؤتمر، «حزب اصلاح» (شاخه اخوان المسلمین در یمن) نیز سهم قابل توجهی در دولت منصور هادی دارد و آنها نیز در شمار جدیترین گروههای حامی وحدت ملی یمن به شمار میروند. از نظر مناطق تحت سیطره نیز همین سازمان، تنها گروهی بود که همزمان مناطقی در شمال و جنوب یمن را تحت سیطره داشت و یک مانع عملی برای تجزیه یمن به شمار میرفت. علاوه بر آن از نظر حقوقی نیز در مجامع بین المللی، منصور هادی به عنوان رئیس جمهور نمایندگی کشور یمن را در اختیار دارد.
انصار الله از نظر گفتمانی حامی تمامیت ارضی یمن است؛ اما از نظر مناطق تحت سیطره، به یمن شمالی محدود شده است. حوثیها یک قبیله بزرگ در شمالیترین استان یمن (صعده) هستند که با ائتلافی که از قبائل شمال و مرکز یمن تشکیل دادهاند، عمده مناطق سرزمینی یمن شمالی را تصرف کردهاند. از نظر مذهبی نیز مانند اکثریت مردم یمن شمالی، زیدیمذهب هستند. اما اکثریت قاطع مردم ساکن در مناطق سرزمینی کشور سابق یمن جنوبی، سنیمذهب بوده و در طول جنگ داخلی اخیر نیز هیچ کدام از قبائل جنوبی نیز با حوثیها همپیمان نشدهاند. حمله انصار الله به جنوب نیز با شکست سختی مواجه شده و هیچ منطقهای از جغرافیای سابق یمن جنوبی تحت سیطره انصار الله نیست.
نقشه استانهای یمن شمالی و جنوبی
در نقشه بالا میتوان به تفکیک استانهای یمن شمالی و یمن جنوبی را مشاهده کرد. در حال حاضر، نیروهای وفادار به منصور هادی، از میان استانهای شمالی صرفا در بخشی از استان تعز و استان مأرب حضور دارند. استان تعز از نظر نظامی، وضعیت پیچیدهای داشته و نیروهای وفادار به منصور هادی را باید در واقع «حزب اصلاح» دانست که از نظر امارات، گروهی تروریستی به شمار میرود و نیروهای تجزیهطلب جنوبی نیز الویت خود را جنگ با حزب اصلاح قرار دادهاند. به این ترتیب، وضعیت تعز را باید به شکل مجزایی تحلیل کرد..
اگر از تعز بگذریم، مأرب آخرین پایگاه منصور هادی در شمال یمن میباشد. در صورت فتح مأرب توسط انصار الله، عملا شمال یمن – به استثناء تعز – در تصرف صنعا خواهد بود و در جنوب نیز مرکز (عدن) تحت سیطره تجزیهطلبان جنوبی میباشد. در نتیجه عملا مهمترین مانع میدانی (بالفعل) برای تجزیه یمن از میان خواهد رفت!
در چنین وضعیتی، اگر انصار الله به سمت استانهای جنوبی یا شرقی پیشروی نکند، عملا راه برای نهایی کردن پروژه تجزیه یمن باز خواهد شد. آیا ماشین پیشروی انصار الله بعد از مأرب متوقف میگردد؟ این پرسش مهمی است که میتواند بخشی از پشت پردههای جنگ یمن را به ما نشان دهد. فراموش نکنیم تجزیه یمن، آرمان امارات و رژیم صهیونیستی است و آسیب جبرانناپذیر ژئوپلتیکی برای مقاومت و جمهوری اسلامی ایران به شمار میآید.